انیمیشننقد و بررسی
نقد و بررسی لایو اکشن سونیک – خارپشت آبی باز میگردد
در خدمت شما هستیم با یکی دیگر از یکشنبههای داغ الفبایتی!
همانظور که از تیتر مشخص است امروز میخواهیم به نقد و بررسی یک لایو اکشن بپردازیم، اما لایو اکشن چیست؟
اگر بخواهیم یک تعریف کلی درباره لایو اکشن ارائه دهیم میتوان گفت ترکیب دنیای واقعی با دنیای انیمیشن و پویانمایی، شاید این تعریف باعث سردرگمی شما شود اما باید اشاره کرد که منظور از انیمیشن و پویانمایی جلوههای ویژه داخل سینما نیست بلکه کاراکترهای آن است، یعنی؛ کاراکترهایی که ما در دنیای انیمیشن با آنها خاطره داریم در لایو اکشنها ما شاهد حضور آن کاراکتر کنار بازیگرانی از دنیای واقعی هستیم.
پس یکی دیگر از موارد مهمی که باعث میشود ما نام لایو اکشن را روی اثری بگذاریم وجود کاراکتری است که پیشینهای در دنیای انیمیشن و بازی دارد.
از پیشتازان لایو اکشن در دنیای انیمیشنها میتوان به کمپانی دیزنی اشاره نمو، که میتوانید از طریق لینک زیر شاهد چندی از این آثار و پیشینه آنان باشید.
لایواکشنهای دنیای گیم
اما سالها میگذرد و ما شاهد لایواکشنهای بسیاری بودیم اما در این بین جای خالی لایو اکشنهای ساخته شده از بازیها احساس میشد، نه آن که لایواکشنی بر این اساس ساخته نشود، خیر! بلکه لایواکشنهای ساخته شده بر این اساس چنان از کیفیت پایینی برخوردار بودند که چه در گیشه و چه در قلب بینندگان و بخصوص اشخاصی که با بازیها خاظره داشتند با شکست مواجه میشدند و باعث ناامیدی میشدند.
در نتیجه طی این سالیان ساخت لایواکشنی بر اساس دنیای گیم تبدیل به یک چالش ش، لایو اکشنی که حداقل انتظار را برآورده کند و لااقل در گیشه متحمل شکست نشود، این وضع ادامه داشت تا به آنجا که لایو اکشنی بیرون آمد که انتظارات حداقلی را برآورده نمود، لایو اکشن کمپانی نینتدو از دنیای جذاب پوکومونها، کاراگاه پیکاچو!
اما حال نوبت رقیب دیرین نینتدو رسیده تا خوش بدرخشد، کمپانی سگا و بازیهای خاطره انگیز آن!
اینبار نوبت خارپشت آبی سگا رسیده تا قدرت خودش را به پیکاچو زدر رنگ چه در گیشه چه در نظر کاربران به ما نشان دهد اما باید دید که وضعیت به چه شکل رقم میخورد.
برای دیدن این لایو اکشن میتوانید از طریق لینک زیر اقدام نمایید.
لایواکشن سونیک – sonic the hedgehog
آیا سونیک قابلیت تبدیل به یک لایواکشن را داشت؟
وقتی دربارهی ساخت لابو اکشن سخن به میان میآید باید زوایای مختلفی را در نظر گرفت، یکی از این موارد بسیار مهمی که باید در نظر گرفته شود داستان است.
اگر به سراغ داستان بازی سونیک برویم با این موضوع مواجه میشویم که در بازی خبری از داستان نیست بلکه تمام سعی و تلاش سازندگان ساخت بازیای با گیم پلی سریع و اعتیاد آور است و خط داستانی بازی چیزی برای گفتن ندارد پس داستان لایو اکشن از کجا آمده؟!
از این موضوع نیز گذر کنیم و به سراغ سریال سونیک برویم و ببینیم آیا خط داستانی آن مناسب آن است تا تبدیل به یک فیلم شود یا خیر؟
در مورد انیمیشنهای سریالی سونیک نیز باید گفت که تفاوت چندانی با بازی آن ندارد و تنها سسونیک و دوستانش به دنبال شکست دشمن شترمرغی خود هستند، حال با کمی اکشن، یعنی؛ اگر بخواهیم در مورد انیمیشن نظری داشته باشیم آن است که انیمیشن آن در سطح یک انیمیشن سریالی برای کودکان جذاب و خوب است اما اگر بخواهیم همان خط داستانی را به دنیای فیلم بیاوریم با یک فاجعه رو به رو میشویم.
اگر بخواهیم به کمیکهای سونیک هم سر بزنیم شاهد داستان دندانگیری نخواهیم بود.
با تمام این تفاسیر باید گفت که لایواکشن سونیک برخلاف لایواکشن پیکاچو در بنیاد خود از نظر داستانی تفاوت سطحی بسیاری دارند و این موضوع باعث میشود تا ما با خود بدین شکل فکر کنیم که امیدی به این لایواکشن نیست، اما…
ناامیدی، ناامیدی، و باز هم ناامیدی
ناتوانی سگا در مدرنیزه کردن کاراکتر و برند سونیک در سالهای اخیر و فروش حق پخش فیلم به پارامونت پیکچرز، دادن سکان به دست کارگردانی گمنام به نام جف فاولر، داشتن نویسندگانی گمنام و نبود هیچ داستانی در سریهای پیشین و در نهایت تیر خلاصی با پخش شدن تریلر همه را از این لایواکشن ناامید نمود.
مردم پس از دیدن طراحی واقع گرایانه سونیک دست به اعتراض زدن و این ماجرا چنان جدی شد که در کمال ناباوری و بر خلاف عقیده برخی کارشناسان و منتقدان و برخلاف لایو اکشن شیرشاه سازندگان تصمیم بر گوش دادن به نظر مردم گرفتند، تا بدان جا که دست از واقع گرایی شسته و طراحی فانتزی سونیک را به ما بازگرداندند.
اما باید به این موضوع نیز اشاره نمود که این تغییرات باعث هزیته مضاعف و افزایش ۵ میلیون دلاری (بودجه ساخت به ۱۰۰ میلیون دلار رسید.) و البته تاخیر سه ماهه در اکران این لایواکشن شد.
کلیت داستان
با تمام تعاریفی که در بندهای پیشین ارائه دادیم میتوان گفت که دست سازندگان برای ارائه یک داستان جدید کاملا باز بود اما آنان به سراغ یک داستان ساده و عادی رفتند: سونیک در یک جهان ناشناخته زندگی میکند و از همان بدو تواد دارای استعداد و قدرت خدادادی است: سرعت! سونیک در این جهان ناشناخته با جغدی زندگی میکند که سرپرستی او را به عهده گرفته و هیچ خبر و دیتایی از مادر و پدر سونیک در دسترس نیست.
جغد مادر در ابتدای فیلم به سونیک میگوید که قدرت او باعث میشود تا هرجایی برود شروران جهان به دنیال او باشند پس نیاز است که همواره با این قدرتش فرار کند، وقتی هم که در سکانس ابتدایی تعدادی از شروران آنان را محاصره میکنند جغد مادر به سونیک حلقههایی به سونیک میدهد تا هر وقت سونیک احساس خطر کرد به سیارهی دیگری مهاجرت کند.
داستان سونیک از آنجایی شروع میشود که در نهایت پس از چندین بار جا به جایی در نهایت سونیک مکانی امن برای پنهان شدن مییابد، شهری دور و آرام روی کرهی زمین به نام گرین هیلز (Green Hills) نام این شهر همان نام مرحله اول این بازی است.
سونیک هیچ خانوادهای ندارد و تک و تنها در جنگل زندگی میکند با خودش میگوید که احساس تنهایی نمیکند اما رفتارش…
ردهی سنی
همانطور که قبلا هم اشاره کردیم فیلم سونیک در دستهی لایواکشن قرار میگیرد، و این بدان معنا است که مخاطبش در درجه اول کودکان هستند و میتوان گفت در این حالت اگر سنی از شما گذشته باشد امکان اینکه شما با این لایو اکشن ارتباط برقرار کنید بسیار کم است چه از نظر داستانی چه از نظر شخصیت سازی داستانی.
اما با این حال مورد عجیب آنجا است که کارگردان و نویسندگان تصمیم بدان گرفتهاند تا سونیک را نه برای اشخاصی که با آن خاطره داشتند بلکه آن را برای کسب رضایت نسل جدید تولید کردند اما نکتهی جالب آنجاست که با تماشای قیلم بدان نتیجه میرسید که سازندگان هم نان را میخواهند هم خرما را، یعنی در عین حال که تمرکز بر روی خردسالان است از طرفی نویسندگان با نوشتن دیالوگهایی سعی در جذب بزرگسالان دارند و میخواهند آنان نیز از اکشن قیلم به وجد آیند.
و دقیقا این موارد تبدیل به نقطه ضعف این لایواکشن و کاهش کیفیت آن شده.
یک اثر جادهای رفاقتی
اگر بخواهبم به داستان بیشتر بپردازیم میتوان گفت که مقدمه کار بسیار عجولانه بود و پتانسیل بیشتری برای پرداختن به شخصیت سونیک کوچک و سرپرست او «لانگکلاو» بپردازند، که در این صورت هم ما شناخت بیشتری نسبت به شخصیت سونیک پیدا میکردیم و هم آنکه سکانس اولیه داستان بسیار تاثیر گذارتر میشد، در حالی که ما بدون هیچ شناختی شاهد آن هستیم که کارگردان سعی در به تصویر کشیدن عشق مادر فرزندی دارد که هیچ بخشی از آن را به ما نشان نداده است.
اما در ادامه داستان در شهر گرین هیلز ما شاهد ایجاد رفاقتی میان سونیک و کلانتر شهر هستیم، مردی که در زندگی خود به هیجان را گم کرده و حال در شهر ساکت و آرام تنها میتواند دونات بخورد و از حیوانات مراقبت کند…
ماجرای رفاقت این دو و هممسیری سونیک با این شخص منطقی به نظر میرسد و حتی میتوان گفت که شروع خوبی بوده است.
انتخاب سیک جادهای برای کاراکتر سونیک و البته استفاده از عنصر علاقه سونیک به کمیکهای فلش باعث شد تا به خوبی از خصلت سرعت فوقالعاده سونیک در فیلم استفاده شود اما زمانی که کار وارد بحثهای رفاقتی میشود بیننده شاهد شوخیهایی سطح پایین و بسیار کودکانه میشود و این در حالی است که کارگردان تمام تلاشش را میکند تا با خلق صحنههای هیجانآور کاربران بزرگسال را نیز با خود همراه کند.
از طرفی ما شاهد تکرارها و تقلیدهای بسیاری در فیلم هستیم که خود سازندگان و نویسندگان با دیالوگها به ما میگویند که اینان تقلید هستند، اما مشکل از آنجایی آغاز میشود که تعداد این تقلیدها بسیار زیاد میشود تا بدان جا که سکانس داخل کافه هیچ تفاوتی با سکانس کافه مردان ایکس ندارد و تنها تفاوت اندکی شوخ طبعی کودکانه است که به آن اضافه شده.
برگ برنده، یک بازگشت با شکوه
البته با تمامی این موارد فیلم برگ برندهای دارد که خیلی زود آن را رو میکند و همین برگ برنده باعث میشود تا بیننده به دیدن فیلم ادامه دهد و البته همین برگ برنده است که باعث میشود شخصیت اضلی داستان نیز شکل عالی به خود بگیرد، از این برگ برنده بسیار گفتیم شخصی که اعجوبهای است در دنیای سینما و شخصیت منفی اصلی داستان که باعث رشد سونیک نیز میشود؛ دکتر روبوتنیک (یا همان اگمن در بازیها) با بازی جیم کری!
چند سالی بود که جیم کری از دنیای سینما دور شده بود و تنها با نقشهایی نه چندان موفق و جدی تلاش داشت تا خودش را در این عرصه نگاه دارد اما به موفقیتی دست نیافت، اما در این لابواکشن ما شاهد همان جیم کری بودیم که حدود شیش هفت سال پیش میشناختیم، همان جیم کری که شخصیت ماسک را برایمان فوقالعاده ساخت.
شاید دیدن دوباره او بدین شکل تکراری به نظر آید اما نمیتوان زیبایی و حس خوبی را که به ما منتقل میکند را نادیده گرفت.
جیم کری در این لایواکشن نقش نابغهترین آدم دنیا را بازی میکند که توسط ارتش انتخاب شده تا بتواند سونیک را پیدا کند.
بازی موش و گربه مانند او و سونیک عالی از آب در آمده اما از آن بهتر شخصیت خود اوست که بینظیر احساسات را منتقل میکند. او یک نابغه خودشیفته است و تمامی افراد اتاق را تحقیر میکند و خودش را بالاتر از همه میبیند. او دکتری است که هیچکس و هیچچیز برایش مهم نیست به جز نباختن و ادا و شکلکهایی دارد که مختص خودش است. جنون کمیکی که جیم کری از خود نشان میدهد، با اگمنی که در بازیها میشناسیم تفاوت دارد و میتوان گفت او برداشتی آزاد از این شخصیت است، هرچند در نهایت فیلمساز کاری میکند که هواداران هم ناامید نشوند و برای آنها سورپرایزهایی پیرامون این شخصیت منفی دارد.
یک برگ برندهی دیگر
با تمام این تفاسیر و حدا از تمام ایرادات ریز و درشت داستان باید گفت که شخصیت خود سونیک نیز به شدت جذاب درآمده و این نیز دسترنج صدا پیشه او بن شوارتز است که کارنامه درخشان و پر باری در عرصه سینما دارد. و صدا پیشگی این شخص و تلاشهای او در جان بخشی به سونیک این شخصیت را بسیار جذاب نموده.
اشارات نوستالژی و خاطره انگیز
در برخی سکانسها ما شاهد آن هستیم که سازندگان تلاش کردهاند تا با اشخاصی که با این بازی و انیمیشن خاطره دارند را نیز دریابند و سورپرایزهای ریز و درشتی را برای آنان در فیلم قرار دادهاند.
از ضربات پرشی سونیک روی سفینه دکتر اگمن گرفته که تداعی کننده غول اولین مرحله این سری بازیها است تا زمانی که سونیک ضربه سهمگینی از دشمن میخورد و کیسه حلقههایش روی زمین میریزد، همه و همه از دل بازیهای ویدیویی این کاراکتر بیرون آمدهاند و استفاده درست و بجا و بهاندازه از آنها کاری کرده که دیدنشان حس خوبی را در تماشاگران آشنا به بازیها سونیک ایجاد کند. تیتراژ پایانی اثر نیز که یک ادای دین تمام عیار به بازیهای کلاسیک و قدیمی این سری است و حقیقتا دیدنی از آب در آمده است.
سخن آخر
پس از اکران فیلم. فیلم نمره ۱۰ را دریافت کرد، اما برخلاف نقدهای متوسط فیلم، این لایواکشن فروش شگفت انگیزی داشت و توانست در همان هفته اول رکورد فیلم کاراگاه پیکاچو را بشکاند. سونیک حتی از فیلم پرندگان شکاری هم جلو زد. سازندگان فیلم ساخت قسمت دوم فیلم را تایید کردند. این فیلم جزو برترین فیلم های سال ۲۰۲۰ میتوان نام برد و همینطور گیشهی ۳۰۶ میلیون دلاری این فیلم فروش فوقالعادهای به حساب میآید.
با تمام این تقاسیر میتوان گفت سری اول این فیلم شاید فوقالعاده از آب درنیامده اما با این تیم گمنام و با توجه به آن که این یک اثر با داستانی اقتباسی نبوده و لایو اکشنی از بازی بوده که داستان در آن حرف آخر را میزند با تمامی این احوالات میتوان گفت که سونیک اثری بوده قابل قبول و امیدوار کننده در صورتی که سارندگان از اشتباهاتشان در این فیلم عبرت گرفته باشند.
قسمت دوم این سری نیز تایید شده و ما همه چشم به انتظار آن هستیم.
با سلام
متن زیبا و کاملتون رو چند بار خوندم
ولی لینک فیلم رو پیدا نکردم
اگر چه نوشته بودید
برای دیدن این لایو اکشن میتوانید از طریق لینک زیر اقدام نمایید.
لایواکشن سونیک – sonic the hedgehog
ولی لینک نبود متاسفانه
در هر صورت تشکر
مورد بررسی و برطرف شد.