theme wordpress
رویداد هاهنری

امپراطوری هالیوود،قسمت اول

«بسم الله الرحمن الرحیم»

در این سلسله مقالاتِ امپراطوری هالیوود ، قصد داریم تاریخی نسبتا دقیق و با جزئیات مفید درباره ی جریان شکل گیریِ سینمایِ هالیوودِ امروزی را با هم مرور کنیم و جلو ببریم.پس بیایید شروع کنیم!

 

 

پارادوکس هالیوودی

این داستان دقیقا مانند خود هالیوود با پارادوکس آغاز می شود!پارادوکس این است که صنعت فیلم آمریکا به گفته رئیس انجمن تولیدکنندگان و توزیع کنندگان فیلم ، جوهر اصلی چیزی است که ما از آمریکا می فهمیم ولی آن را گروهی پایه ریزی و اداره کردند که شبیه هر چیزی بودند به جز جوهر اصلی آمریکا!یعنی یهودیان اروپای شرقی!گویی همه چیز دست آنان بود!سیستم استودیویی که سازنده بخش عظیمی از فیلم های دوره ی اوج سینما بودند،قدرتمند ترین موسسه های استعدادیابی،نویسندگان و…اغلب دست یهودیان بود!حتی بیشتر امور این صنعت را وکلای یهودی سر و سامان می دادند و پزشکان یهودی بیمارانش را تیمار می کردند!بر اساس پژوهشی که در سال ۱۹۳۶ انجام شد،از ۸۵ فعال تولید فیلم ، ۵۳ نفر یهودی اند!و علاوه بر تعداد، از نظر نفوذ نیز برتری دارند…

سرنوشت هالیوود

اما چطور شد که این صنعت به دست یهودیان بزرگ شد و در حال حاضر که شاید نزدیک ۱۲۰ سال دارد ،به قدرتی عجیب رسیده است و روز به روز جوان تر می شود!داستان یهودیان صنعت سینما ، داستان مردانی است که اغلب خانواده هایی داشتند که در آن پدر نقش خودش را به خوبی بازی نکرده است!خانواده هایی که پسرانِ قهرمانِ این داستانِ ما،مادرشان را صمیمانه دوست داشتند ولی در مورد پدر اینطور نبوده!همه ی آنها تنگ دست بزرگ شده بودند و همه به استثنای زوکر-که اصلا پدری نداشت-پدر ها را هیچ کاره می دانستند. پسرانی که در مورد مادران فداکارشان بسیار محبت آمیز سخن می گفتند،در قبال پدرها آشکارا ساکت یا حتی پر کینه بودند.انگار این پسر ها می خواستند از زندگی گذشته شان فرار کنند و آن را به کلی فراموش کنند،می خواستند زندگی نو بسازند،آدولف زوکری که نوشت : پا به خاک آمریکا که گذاشتم ، دوباره متولد شدم.

آدولف زوکر

 

یهودیانی که شاید به زور ، یهودی شده بودند و به اصطلاح امروز ما،شناسنامه ای یهودی بودند!ولی از یهودیت متنفر شده بودند.آنها حقیقتا دنبال فرار کردن از گذشته بودند و با نیرویی که در خود ایجاد کرده بودند (شاید در اثر رنج بسیاری که کشیده بودند) مشتاقانه به دنبال ساخت دنیای جدیدشان بودند.

شاید به خاطر همین بود که می خواستند بگویند ما آمریکایی هستیم!شاید به خاطر گذشته دردآورشان دوست داشتند یک آمریکایی تمام عیار باشند!فرهنگ های گذشته را به کلی کنار بگذارند و بشوند آمریکایی.زوکرِ یهودی که سال ها بعد،به تعارف همکارش در آمریکا،خرچنگ هم می خورد!خرچنگی که در یهودیت حرام است!ما در این سری مقالات به دنبال این یهودیان خواهیم رفت . شاید زوکر از اولین آنها است.

 

نفرت های زوکری

آدولف زوکر از دو چیز متنفر بود؛اولی اش باختن بود!ولی مهم نبود چقدر!یک بار «جس لسکی»(Jesse L. Lasky) تهیه کننده ای که رقیبش بود، می خواست یکی از ستاره های زوکر را قاپ بزند،زوکر مزایده ای را شروع کرد و هر بار مبلغ پیشنهادی را ۱-۲ هزار دلار بیشتر کرد!تا اینکه لسکی کنار کشید و بلافاصله زوکر اجازه داد لسکی از آن ستاره در فیلم بعدیش استفاده کند!یک پیروزی کامل!

دومین چیزی که زوکر از آن تنفر داشت دروغ شنیدن بود.تقریبا همه او را نا منعطف ، سخت گیر و سرد می دانستند!خیلی کم پیش می آمد کسی او را آدولف صدا بزند! بعضی کارکنانش به دلیل نگاه یخ زده و چشم های کشیده اش به او وحشتناک (Creepy) می گفتند!

 

یهودیت زوکر

داستان زوکر ، داستان کسی است که در کودکی همه چیزش را از دست داد،عشق،امنیت و …  . در این شرایط فقط از یک مرد بر می آمد که وجود خود را دوباره پر از انرژی کند.هنوز یک سالش نشده بود که پدرش را از دست داد،کشاورزی که یک مغازه خرازی داشت و وقتی در مغازه اش مشغول جا به جا کردن جعبه ای بود،رگش پاره شد!بعد از مرگ پدر،مادرش ازدواج کرد ولی هرگز مرگ همسرش را فراموش نکرد.۷ سال بعد مادرش هم مرد و ناپدریش،زوکر و برادر بزرگش را پیش دایی آنها به روستایی دیگر فرستاد.

دایی آنها ، یهودی سخت گیر ، متعصب و بدخلق بود که مطالعه علوم مذهبی را مهم ترین وظیفه هر فردی می دانست و پسر ها را با این نیت پذیرفت که آرزوی خواهرش در بستر مرگ را برآورد و آن اینکه زندگیشان را وقف یهودیت کنند! آرتور،برادر بزرگ زوکر،فردی جمع گرا و باهوش بود و چنین کرد و خاخام (پیشوای مذهبی یهودیان) معبد بزرگی در برلین شد. زوکر هم ناچار بود این مطالعات را انجام دهد! رسم خانواده بود! ولی خودش اعتراف می کرد که نه قوانین یهود را می فهمد و نه یک سرسوزن علاقه ای به خاخام شدن داشت! ولی انجیل را دوست داشت و بعد ها گفت : «از انجیل خوشم می آید،از داستان ها و آدم هایش و زندگی هایشان که مسحورم می کردند.»

 

بعد ها آرتور فرزند خوانده ی دایی شد ولی زوکر نه!او می دانست انتخاب نشده است!سرانجام در وجودِ مدیرِ فقیر مدرسه اش جایگزینی برای پدر یافت. از او انجیل را به صورت خصوصی فرا می گرفت.حتی موضوع مطرح کردن مسئله ی دوست نداشتن رسم خانوادگیشان به دایی را،از طریق همین آقای مدیر به اطلاع خانواده دایی رساند و در نهایت ترتیبی داده شد که زوکر نزد دوستی خانوادگی در روستایی در همان نزدیکی برود و کارآموزی کند.

تولد دوباره

با وجود اینکه خانواده ای فقیر بودند ولی به دلیل تحصیلاتش نوعی برتری نسبت به دیگران در خود احساس می کرد و این احساس هرگز از بین نرفت! به مرور در نزد خانواده ای که نزدشان کار می کرد،محبوب شد و آن ها با او مثل خانواده ی خود رفتار می کردند.در رمان ها آرام آرام با آمریکا آشنا می شد و در اواخر دوران کارآموزی اش مدام از خود می پرسید«بعدش چه می شود؟!منتظر چه آینده ای هستم؟!»آنجا بود که تصمیم گرفت به آمریکا برود.با نامه اش برای مجوز سفر دریایی موافقت شد و زوکر ۱۶ ساله با ۴۰ دلاری که از ترس دزد های کشتی به جلیقه اش دوخته بود به آمریکا رفت!

از صفر شروع کرد.به مدرسه ی شبانه رفت.شیفته ی مشت زنی شد،مسابقه های خیابانی می داد و گوش شکسته اش هم یادگار این دوران است.چند سال بعد عاشق بیس بال شد و به طور مرتب بازی می کرد.تمام محدودیت های یهود را می شکست.او حالا دیگر آمریکایی شده بود!!

 

منتظر قسمت های بعد باشید…

 

منبع: کتاب امپراطوری هالیوود اثر نیل گابلر

برچسب ها
نمایش بیشتر

امین مواساتی

دانشجوی حوزه ی هنری انقلاب اسلامی دانشجوی مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی شریف مهارت در مدل سازی سه بعدی و کاراکتر سازی سه بعدی و دوبعدی،انیمیشن سازی سه بعدی و دو بعدی،طراحی دو بعدی،موشن گرافیک،ساخت جلوه های ویژه به صورت حرفه ای،تدوین حرفه ای،مدل سازی ساختمان و ... علاقمند به کارهای هنری،مطالعات تاریخی،سیاسی و مذهبی،فلسفه و منطق،مستند سازی و... عَبدٌ مِن عِبادِالله...!

نوشته های مشابه

‫۲ نظرها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
بستن