theme wordpress
فیلمنقد و بررسی

نقد و بررسی فیلم میدسومار ۲۰۱۹ (Midsommar)

نامی عجیب

به همان اندازه که آری اَستر در ساخت فیلم‌های خود با‌دقت، جدی و جزئی‌کار است، به طور عجیبی نسبت به نحوه صحیح تلفظ این اثر خود بی‌تفاوت است! درحالی که همانند برخی آنرا میدسومار می‌خواند، اغلب مخاطبین در اولین برخوردشان با نام فیلم، میدسامر برداشت می‌کنند، که از نظر خود استر، هر دو تلفظ می‌توانند درست باشند.

داستان میدسامر

این ناهماهنگی کوچک در نام، نوید فیلمی آمیخته از هرج‌ومرج و آشفتگی، و اثر بحث‌برانگیزی را می‌دهد. میدسومار، تلفیقی از سردرگمی و هیجان است! یک داستان تاریک و سرد، در فضایی کاملا روشن و در زیر گرمای خورشید اتفاق می‌افتد؛ روایتی از یک زن جوان بنام دنی (فلورنس پیو) که گرفتار یک تراژدی دردناک خانوادگی است و یک دانشجوی جوان رشته علوم انسانی بنام کریستین (جک رینور) است که هرکدام یک سر رابطه عاشقانه‌ای هستند که کریستین، قصد اتمام آن را دارد.

تا به اینجا، یک روند معمولی در یک داستان جنایی-عاطفی را شاهد هستیم، ماجرای اصلی از آنجا شروع می‌شود که کریستین در پیشنهادی، باکراهت تمام از دنی که هنوز در شوک از دست دادن خانواده‌ خود است و خبری از تصمیم یک طرفه کریستین ندارد، درخواست می‌کند که او و هم‌دانشگاهیان او را در سفری به اروپا و شرکت در یک جشنواره سنتی فرقه‌ای بومی و شمنیسم بنام هارگا، برای تکمیل پایانامه خود، همراهی کند.

جردن پیل، نویسنده، کارگردان و منتقد سینما، در مصاحبه‌ای با مجله فنگوریا (مجله‌ای امریکایی که حوزه فعالیتش اخبار و برسی ژانر ترسناک است) گفت:

«میدسومار، دارای بی‌قانون‌ترین، بی‌رحم‌ترین و پیچیده‌ترین داستانی است که من تابحال در عمر خود در سینما دیده‌ام!»

فیلمی با فیلمنامه‌ پر از مکالمات عادی و در عین حال عمیق و پرنکته. استر برای تمام کردن فیلم برداری سکانس‌ها بسیار در عجله بود، ‌بطوری که پس از حدود دو هفته از برداشت آخرین سکانس‌های فیلم‌، در امریکا به روی پرده رفت و استر تقریبا بلافاصله شروع به مصاحبه‌های گسترده در باره اثر خود کرد.

نکته جالب : برای آماده کردن بموقع و سریع این اثر، آخرین جلسه ویرایش و تدوین سکانس‌ها ۲۳ ساعت و ۳۰ دقیقه طول کشید!

اسکار بهترین فیلمنامه‌های اقتباسی سال ۲۰۱۹ را در معرفی برندگان مراسم اسکار بشناسید!

هشدار: ادامه مطالب حاوی بازگویی از اتفاقات مهم فیلم می‌باشد؛ برای برخورداری از بیشترین میزان لذت و هیجان، پیشنهاد می‌شود پس از تماشای فیلم به صورت آنلاین از طریق سایت باباوید و یا استفاده از لینک زیر ادامه مطالب را بخوانید.

شناسنامه هارگا

در اصل، اعتبار و ایده میدسومار، از یک داستان فیلمنامه‌ای سوئدی بنام رنگ هارگا اثر مارتین کالکْوِست و پاتریک اندرسون است. تئوری اصلی فیلم از آنجا آغاز شد که  استر با اندرسون و دوست او کالکوست آشنا شد. و هرسه قرار بر این گذاشتند، که یک فیلم سوئدی‌تبار و یک داستان هراسناک بومی را بسازند. پس از همکاری و تحقیق راجب رسومات سنتی و اقلیمی مردم سوئد، هنگامی که استر آغاز به نوشتن کرد، تصمیم بر این گرفت که مسیر داستانش را به یک فضای آشفته و رمانتیک تغییر دهد و به داستان، طعم درام اضافه کند.

پرحاشیه‌ترین و جالب‌ترین نکته راجب فیلم،‌ میزان درست بودن و صحت داشتن فرهنگ هارگا در زندگی واقعی و بومی است. استر در پی تحقیقات خود، با هنریک سووِنسن، یک موزیسین و هنرمند سوئدی آشنا شد. پس از آنکه سوونسن با موضوع پروژه استر آشنا شد، داوطلب همکاری با او گشت و درنهایت وظیفه طراح تولیدی فیلم را برعهده گرفت و مکان روستای هارگا را در مجارستان پیشنهاد داد، جایی که بخش اعظم فیلم در آنجا تصویر برداری شده است.

استر در مصاحبه‌ای با جدیت اشاره کرد:

«این فیلم، یک داستان سوئدی نیست، این یک افسانه بومی است!»

اما سوونسن برخلاف افسانه استر، مدعی است تمامی وقایع داستان، حقیقی هستند! تمامی اتفاقات و آداب و رسوم‎های به تصویر کشیده شده در فیلم، بر اساس منابع حقیقی و تاریخی پردازش شده‌اند. برای مثال، پُتک چوبی‌ای که ازان برای تمام کردن مراسم خودکشی پیران استفاده می‌شود، نمونه‌ای از نسخه اصلی آن است و نمونه اصلی در موزه استاکهلم در سوئد، برای بازدید عموم قرار داده شده است.

سوونسن دراین باره می‌گوید:

«مراسم از صخره پریدن برای پیران قبیله که به سن مرگ رسیده‌اند، تا چند دهه پیش بطور واقعی اتفاق می‌افتاد و در حال حاضر آن صخره‌ها تبدیل به مکانی عمومی شده‌اند و شما می‌توانید با چشم‌های خودتان از نزدیک شاهد چنین مکان‌هایی باشید. تمامی رسم و رسومات فیلم درگذشته اتفاق افتاده‌اند و این قسمت ترسناک ماجراست!»

جدایی

استر در جایی اشاره کرد:

«برای خودم، پروژه به صورت اتفاقی تبدیل به یک فیلم هراسناک بومی شد! درواقع این فیلم، حاصل تلاش من برای ساختن یک نمایش اُپرا از یک داستان شکست عشقی بود، که به مخاطب حس واقعی این موضوع را القا کند، و منظور از شکست عشقی و قطع رابطه، از آن گونه است که حس بن بست و پایان دنیا را به آدم می‌دهد، یک دلتنگی عمیق؛ و این برای من بسیار خوشایند بود که سکان فیلم را به این سمت سوق دهم. هرکسی تریلر فیلم میدسومار را ببیند، می‌فهمد اوضاع از چه قرار است، و این چیزی بود که مرا آزار می‌داد.

پروژه تقریبا قرار بود که به یک پایان بدیهی در قالب احساسات گونه دست پیدا کند ولی هدف من بیشتر بر کار کردن بروی داستان تلخ دلشکستگی و جدایی بود.»

اگر چه استر بر این نکته تاکید داشت که هیچکس در فیلم قرار نیست حکم معشوقه واقعی او را داشته باشد و قرار نیست اینگونه با کسی رفتار کند، اما بیشتر تلاش او برای به تصویر کشیدن القای حس نفرت و حس واقعی دلشکستگی به مخاطب بود، که بنظر می‌سید سرچشمه‌ای از تجربیات او در روایت آن نقش دارد.

وهم و خیال

پیش از ورود دانشجویان به دهکده اصلی، به گیاه‌های روانگردان بومی آن منطقه برخوردند که به تعارف دوستشان از گیاهان استفاده کردند که باعث حواس پرتی و کاهش توجه آنها نسبت به اتفاقات اطرافشان شد. و همچنین به محض ورود آنها به دهکده هارگائیان، بخوردشان دمنوش‌هایی داده می‌شود که حاوی مواد توهم زا است. از نکات حرفه‌ای فیلم می‌توان گفت که بازیگران به طور ماهرانه‌ای، سردرگم نشان داده می‌شوند و درآنِ واحد، داستان به سمتی سوق پیدا می‌کند که هرکدام از افراد گروه، راه و داستان بخصوص خود را پیش می‌گیرند.

جک رینور بازیگر نقش کریستین در تمجید فیلم می‌گوید:

«آیا شما می‌توانید فیلمی را مثال بزنید که به این درستی و دقت، اثر مواد مخدر و توهم‌زا را در گذر زمان به تصویر کشیده باشد؟»

تمامی بازیگرانی که در نقش آنها خماری و توهم زدگی تعریف شده بود، همگی توسط پزشکان و مربیان موسسات ترک مواد مخدر و همچنین روانشناسان و روانپزشکان، توجیه شدند و برای ایفای نقش مناسب، مطابق دستورات ایشان عمل می‌کردند.

استر نیز دراین باره اشاره می‌کند که تصویر برداری ازین صحنه‌ها بسیار وقت‌گیر و پراشتباه رقم خورد و بیشترین سهم از زمان کل تصویر برداری فیلم، مربوط به سکانس‌هایی است که باید یک آدم توهم زده و مسموم به نمایش کشیده شود و این کار زیر نظر استر بسیار دقیق و با وسواس انجام می‌شد.

همچنین وی درباره حاشیه‌های فیلم می‌گوید:

«غالب مخاطبین هنگام تماشای فیلم تنها به فضا و رسم و رسومات عجیب درآن چشم می‌دوزند، درحالی که اگر کمی بیشتر دقت به خرج دهید، قادر خواهید بود معنای واقعی سردرگمی، ترس و مردد بودن بازیگران را هنگامی که از مواد توهم‌زا مصرف می‌کنند و یا به یکی از رسومات عجیب برمی‌خورند، از چهره و رفتارشان شکار کنید و ما این موضوع را یک هفته قبل از فیلم برداری مصوب کردیم که برای تاثیر گذاری بیشتر و مملوس شدن اتفاقات از علم روانشناسی بهره ببریم و از پزشکان و روانشناسان زیادی کمک گرفتیم.»

رنگ‌ها و نقش‌ها

پوشش مردم هارگا نیز، خود یک روایت جداگانه است! طراحی لباس میدسومار، برعهده آندره فلش است که در طراحی‌های خود از ترکیب رسومات سنتی سه کشور رومانی،‌ سوئد و مجارستان کمک گرفته است. بیشتر لباس‌ها دوخت دست هستند و نکته جالب و قابل توجه در خصوص پوشش کاراکترها، متفاوت بودن لباس‌های افراد، خانواده‌های مختلف و حتی مشاغل مختلف است.

فلش می‌گوید:

«این کار یک طراحی کلاسیک سوئدی و تلفیقی از آداب و رسوم مردم بومی همجوار را به نمایش می‌کشد؛ اما کارگردان براین موضوع بسیار اصرار داشت که تمامی لباس‌ها دارای زمینه سفید و روشن باشند و لباس هر شخصی باید با دیگری تناقض داشته باشد، گروه‌ها و قشر‌هایی که در نسب یا کار اشتراک دارند، باید اشتراکشان در قالب یک سمبل جزئی مشترک مشخص باشد.»

میان تمام جزئیات و رازهایی که کشف و درک آن بر عهده خود مخاطب می‌باشد، نگاره‌ها و نقاشی‌های سرتاسر دهکده، از همه مفهومی‌تر و عمیق‌تر است، بطوری که اگر به آنها با دقت بنگرید، شاهد تمامی اتفاقات فیلم به صورت نگاره‌ای و گذرا خواهید بود.

سبک فیلم بگونه‌ای است که سرنخی را به مخاطب می‌دهد و سپس او را مشتاق به پی‌گیری آن می‌کند. هنگامی که شما داستان را بطور معمول دنبال می‌کنید، ناگهان نکته عجیبی نظر شما را به خود جلب می‌کند، تمام فکرتان درگیر پیدا کردن روابط بین سرنخ‌ها و داستان اصلی می‌شود.

استر توضیح می‌دهد:

«واقعا از پردازش‌هایی که ذهن مخاطب را درگیر خود می‌کند و به فیلم، معماهای جانبی می‌دهد بسیار خوشم می‌آید و آماده کردن راهی برای درگیری ذهن مخاطبین در حین توجه کامل به فیلم و داستان بسیار جالب است!»

اگر طرفدار بازی و عاشق فضاهای رازآلود هیجانی و حل کردن معما هستید؛ پیشنهاد می‌کنیم سری هم به نقد و برسی بازی کنترل بزنید!

حرف آخر

میدسومار فیلمی است که علاوه بر داستان هیجان‌انگیز و پررمز و راز، قدرت علوم انسان شناسی و روانشناسی و تاثیرات و تسلط آن را بر احوالات مخاطبین را به نمایش می‌کشد!

با پایان یافتن فیلم، نگرش‌ها و برداشت‌های متنوع و زیادی درباره فیلم بوجود می‌آید و بیشتر اختلاف‌ها بر سر قضاوت اعمال دنی و کریستین است. این تونع زیاد از برداشت‌ها و قضاوت‌ها، نشانگر قوی بودن فیلمنامه و داستان می‌باشد که نتیجه‌گیری را بر عهده مخاطب می‌گذارد و با سیل عظیمی از نظرات متفاوت مواجه می‌شود.

اما سوال اینجاست؛ قضاوت شخصی شما از داستان فیلم و رفتارهای دنی و کریستین چیست؟

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
بستن