انیمیشننقد و بررسی
نقد و بررسی قسمت سوم انیمیشن Love Death & Robots – عشق و مرگ تا بینهایت
یکی دیگر از سری سریالهای انیمیشنی بزرگسال شبکه نتفلیکس با نام Love Death & Robots با روایتگری ۱۸ داستان متفاوت چندی است که منتقدان سینما را مجذوب خود کرده است.
در مقالات گذشته به نقد و بررسی دو قسمت اول از این سریال فوق العاده پرداختیم. برای مطالعهی این دو قسمت به لینک های زیر مراجعه فرمایید
نقد و بررسی قسمت اول سریال Love Death & Robots
نقد و بررسی قسمت دوم سریال Love Death & Robots
حال قصد داریم در کنار یکدیگر به نقد و بررسی قسمت سوم سریال love death and robots و بیان فرضیات و نظرات خود در مورد این قسمت از این سریال بپردازیم. قسمتی که به نوبه خود یکی از بهترین، مرموزترین و پیچیدهترین قسمتهای فصل اول Love Death & Robots است.
قسمت سوم از سریال Love Death & Robots که با اسم «شاهد»(Witness) نام گذاری شده است روایتگر داستان یک زن است که شاهد قتل در ساختمان روبروی خیابان محل اقامتش است. او برای نجات دادن جان خود شروع به فرار میکند…
****!!توجه!!: در ادامه مطلب امکان لو رفتن داستان (اسپویل) وجود دارد.****
خلاصه ای از داستان قسمت سوم سریال Love, Death and Robots
یک کارمند کلوب جنسی که در حال آماده شدن برای حرکت به سمت محل کارش است، صدای درگیری را در سمت دیگر خیابان میشنود. او مردی را اسلحه بهدست، در حالی که تمام صورتش پوشیده از خون است، میبیند. مرد هنگامی که مقتول را نگاه میکند، با شگفتی میبیند که فردی که کشته است، دقیقا شبیه کسی است که در حال نگاه کردن به او در آن سمت خیابان است. زن برای نجات جان خود از دست قاتل پا به فرار میگذارد و مرد نیز به تعقیب او میپردازد تا بتواند با او صحبت کند.
پس از اندی تعقیب و گریز در خیابانهای شهر بی روح سورئالی هونگ کونگ، زن به محل کار خود یعنی کلوب جنسی میرسد، در حالی که مرد نیز با تعقیب او از آنجا سردر میآورد. زن با مشاهدهی مرد قاتل در محیط کاری، اسلحهی رئیس خود را برداشته و پا به فرار میگذارد.
در آخر، زن وارد یک خیابان بسیار شبیه به خیابانی که این ماجرا آغاز شده، میشود. او وارد ساختمانی شبیه به ساختمان روبروی اتاقش شده و سعی به ورود یکی از اتاقهایی که در آن باز است میکند.
جالب این است اتاق، اتاق همان مرد داستان ما یعنی آقای قاتل است! هنگامی که مرد به خانهاش باز میگردد با زن مواجه میشود که اسلحه را به سمتش نشانه رفته است. آن دو با هم درگیر شده و زن با شلیک خود مرد را از پای در میآورد. در آن سمت خیابان در اتاقی، مردی شاهد این قتل است. و چقدر این دو مرد به هم شبیه اند…!
فرضیات مطرح در مورد پایان داستان
مبرم است که این مرد و زن در یک حلقه بی نهایت گیر کرده اند. اما مشکل این است که واقعا نمیتوانیم به قطع بگوییم که دلیل این موضوع چیست. در زیر به برخی از فرضیههای مطرح میپردازیم:
۱- برزخ
همانند فیلم Triangle مرد و زن به سبب گناهی که در زمان زنده بودن انجام دادهاند، در یک حلقه بی پایان قتل گیر افتادهاند. شاید آنها در زمان حیات، قاتل یا همدست قاتل بودهاند. شاید آنها نسبت به جرمی که در طرف دیگر خیابان اتفاق افتاده بود است بی تفاوت بوده و آن را گزارش ندادهاند. شاید با توجه به فضای داستان آن دو به سبب گناه شهوت اینگونه شدهاند. هر چه بوده، آنها در حال حاضر در برزخ و در این حلقهی بی پایان اند.
۲- جهان موازی
در یک فرضیه برخی از رخدادهای عجیب و غریب کیهانی باعث به وجود آمدن جهانهای موازی میشود که ممکن است این جهانهای موازی بر روی یکدیگر اثر بگذارند. به طوری که یک رخداد در یک طرف خیابان میتواند باعث شروع یک رخداد در طرف دیگر خیابان شود.
این موضوع اینگونه تفسیر میشود که قتل زن توسط مرد باعث متوجه شدن زن در دنیای موازی دوم شده و او شروع به فرار میکند. هنگامی که زن به محل ابتدای ماجرا بازمیگردد در اصل وارد دنیای سومی از جهان هستی شده که دلیل اثبات این موضوع در این فرضیه عدم وجود جسد در خانهی مرد است. به این موضوع نیز توجه کنید که خون مقتول در تمام مدت بر روی بدن قاتل برجاست، درحالی که دیگر اثری از هیچ درگیری در اتاق نمیبینیم.
بدین ترتیب این حلقه بی نهایت تا جهانهای بی نهایت نیز ادامه مییابد. لازم به ذکر است که در فرضیهای که در مورد جهانهای موازی ارائه میشود، تعداد این جهانها بینهایت است. در اصل همانند فیلم Coherence آن دو در فضای چندبعدی قرار دارند و میتوان گفت که در اصل در آن گیر افتادهاند.
۳- توالی استعاری که نشاندهنده یک رابطه بد است.
اگر ما این قسمت را یک نمایش استعاری درنظر بگیریم، پس میتوانیم بگوییم که مرد و زن در یک رابطهی سمی هستند. رابطهای که آن دو در آن گیر افتادهاند و نمیتوانند از آن خارج شوند. رابطهای که آنها را متحمل درد و رنج بسیاری کرده است. توالی درد و رنج. آنها هرروز تلاش میکنند که از دست یکدیگر فرار کنند، اما باز دوباره به یکدیگر میرسند، یکدیگر را آزار میدهند تا دوباره بتوانند از دست یکدیگر بگریزند.
۴- شبیه سازی رباتی
یکی دیگر از فرضیههای نه چندان مطرح در مورد این قسمت وجود clone یا ربات است. بدین صورت که در تمامی قسمتها Love Death and Robots اثری از وجود رباتها یا تکنولوژیهای آرمانی و بسیار پیشرفته میبینیم که میتوان در این قسمت به شهر سورئال و عظیم هنگ کونگ با آسمانخراش های مخوف اشاره کرد.
پس میتوان این احتمال را داد که اشخاص موجود در داستان ربات باشند بدون آن که خود همچون سریال Westworld از این موضوع اطلاعاتی داشته باشند. پس یک ربات با دیدن دو ربات مشابه فرضیاتش از این دنیا دچار خدشه شده و همین سبب شروع یه تعقیب و گریز برای یافتن جواب میشود. این نکته را نیز مدنظر داشته باشید که در کمیکها و فیلمها cloneها پس از مدتی پس از مرگ ناپدید خواهند شد.
نکات برخی از سکانسها
فرضیاتی که در بالا ارائه شد، از جمله فرضیات مطرح و جذاب توضیح پایان این داستان است. اگر شما نیز فرضیهای در این مورد دارید در نظرات این مقاله با ما به اشتراک بگذارید.
حال به بررسی برخی از سکانسهای داستان میپردازیم.
مرز میان واقعیت و خیال شکسته میشود
فضای قسمت سوم در شهر هونگ کونگ اتفاق میافتد. شهری که تعقیب گریز ۱۲ دقیقهای داستان در آن رخ میدهد. یکی از موضوعاتی که مهری بر ظرافت و بی نظیر بودن این قسمت میزند وجود سکانسهایی با نماهای کاملا واقعی و عینی از شهر هونگ کونگ است. در زیر ۶ سکانس و ۶ محل واقعی شهر هونگ کونگ را ببینید و لذت ببرید!
نمادهای هر قسمت از سریال Love Death and Robots
در ابتدای هر قسمت، مختص به همان قسمت سه علامت Love Death and Robots نمایان میشود.
همانطور که در تصویر بالا میبینید در ابتدای هر قسمت سریال پس از نمایش لوگوی اصلی به تناسب آن قسمت، سه شکل که به ترتیب نمادی از عشق مرگ و ربات است نمایش داده میشود.
مفهوم نمادهای ابتدای قسمت سوم سریال Love Death and Robots
نماد اول – ماری در حال خوردن خویش! معشوق کیست؟!
نماد اول که اشاره به یک مار دارد که در حال خوردن خویش است. اگر دقت کرده باشید بر روی پشت بدن دختر نیز عکس یک مار خالکوبی شده است.
همچنین هنگام رقص دختر در نمایی از بالا میبینیم که لباس دختر شبیه یک مار کشیده شده است. شاید کمی اغراق به نظر برسد، اما طرح روی کاناپهای که دختر در حال رقص است نیز طرح خز پوست مار است!
در اصل این کشیدگی و نماد مار در سرتاسر قسمت سوم سریال Love, Death and Robots دیده میشود حتی در آرایش چشمها و حتی اشتباه در کشیدن رژ لب!!!
عشق و مار؟!
و اما ربط این مار که نمادی از تکرار نیز هست با عشق چیست؟
در اصل این سوالی است که دلیل اصلی آن را خودم نیز نمیدانم، اما شاید بتوان بیشتر شهوت را در این قسمت مطرح کرد تا عشق. شاید دلیل اینکه مار در حال خوردن خویش است این است که دختر با شهوت خود معنی و مفهوم عشق را از بین میبرد. در اصل در تمامی قسمتها نماد عشق به معنای عشق واقعی نیست. برای مثال در قسمت ۹ نماد عشق فندکی است که مرد تنها به سبب علاقه به آن به عنوان نماد عشق درنظر گرفته شده است.پس میتوان نتیجه گرفت نماد عشق در این سریال هالیوودی همیشه به معنای عشق واقعی نیست.
نماد دوم – نقاب، آورندهی مرگ است!
نماد دوم نماد مرگ است. در این قسمت با یک عکس صورت مواجهیم. اگر دقت کنید میبینید که این صورت شبیه به صورت افراد نقابدار در کلوب جنسی است
اگر دقت کرده باشید کارکنان کلوب جنسی لباسی مشکی و براق پوشیدهاند. این لباس تمام بدنشان را در برگرفته. چشمهایشان، چشمهایی نقاشی شده و برخیشان دهانهایشان نیز با یک زیپ بسته شده است.
کلوب جنسی – نقطهی عطف داستان
به نظر شخصی خودم مهمترین سکانسهای داستان در این کلوب جنسی اتفاق میافتد. کلوبی که در ابتدای راهروی آن، در جایی که مرد در حال صحبت با یکی از کارکنان کلوب است، کلمهی no نوشته شده است و از همه جذابتر ورود نه چندان مطلوب دو کاراکتر داستان به این کلوب است. ورودی که هر دوی آنها در ابتدا خیلی راغب به انجام آن نیستند.
در کل قسمت تنها سه کاراکتر دارای چهره هستند. مرد، زن و کارمند کلوب جنسی. حتی هیچ تصویر واضحی از رانندهی تاکسی نیز دیده نمیشود. در سراسر شهر هیچ انسانی در خیابانها قدم نمیزند. احتمالی که حتی میتوان آن را بررسی کرد این است که شروع داستان و این حلقهی بینهایت ابتدای داستان نیست، بلکه میتوان گفت که شروع این داستان از داخل این کلوب رقم میخورد. اگر فرضیه توالی استعاری که مطرح شد را به میان بکشیم و رابطهای بین این دو کاراکتر ایجاد کنیم، میتوان مشکل اصلی این دو کاراکتر را در این مکان و نقطه از داستان درنظر گرفت. یکی از نکاتی که این فرضیه را بسیار تقویت میکند صحنهی برداشتن اسلحه توسط دختر است.
هنگامی که دختر کشویی که اسلحه در آن قرار دارد را باز میکند در کنار اسلحه یک حلقه را مشاهده میکنیم. کمی که بیشتر دقت میکنیم میبینیم که بر روی میز تداعی لباس عروس نیز دور از چشم نیست.
در سکانسهای اول قسمت نیز هنگامی که نمایی از اتاق دختر دیده میشود، عکس یک مرد که شباهتی نیز با کاراکتر مرد داستان دارد بر روی تخت دختر مشاهده میشود. همچنین حلقهی دور گردن دختر نیز خیلی بیربط با قضیه نیست.
نماد سوم – چشم، اما ارتباطش با ربات چیست؟!
و اما نماد سوم که نماد یک چشم و نماد ربات است. چشمی که شباهت عجیبی با چشمهای کارکنان زن کلوب دارد. چشمهایی نقاشی شده. چشمهای کشیده یک دختر چینی و چشمهای یک مرد غیر چینی در شهر معروف هونگ کنگ. نماد چشم و ربات تنها یک ارتباط دارد. دوربین. در بسیاری از فیلمها و سریالها نماد چشم نماد دوربینی است که همه چیز را تحت نظر دارد.
در یکی از فرضیات و نقدها مطرح میشود که این موضوع آزمایشی رباتی است که توسط یک ربات طراحی شده و در حال مشاهده و جمع آوری اطلاعات است. یکی از نشانههایی که این فرضیه را تقویت میکند شهر خلوت این داستان است. در اصل این فرضیه همان فرضیه ربات سازی مطرح شده در مقاله است.
نمادهای سهگانه قسمت سوم یکی از پیچیدهترین نمادهای این سریال است که به راستی رمزگشایی آن کار هر کسی نیست.
اما نظرات خود را درمورد ارتباط این سه نماد با داستان را در نظرات با ما به اشتراک بگذارید.
نتیجهگیری
در کل میتوان گفت این قسمت یکی از برجستهترین قسمتهای سریال با رنگبندیهای فوق العاده و با نمایی سورئالیسم از شهر هونگ کونگ است. شهری عجیب و غیرطبیعی که بیشتر شبیه به دورنمایی از آیندهی این شهر است. شهری با ساختمانهای بلند اما تاکسیهایی شبیه به تاکسیهای امروزی. شهری که تقریبا هیچ آدمی در خیابانهایش دیده نمیشود. شهری که بر دیوارهای خانههایش کلمه peace به معنای آرامش طلب شده است. شهری که در شلوغترین نقطهی آن نمایی از تبلیغاتهای شهوانی به وفور به چشم میخورد. شهری که آیندهی نه چندان دور ماست. شهری که افراد به دلیل خودخواهی و ترس بیش از حدشان، به دلیل غرق شدن در خودشان حاضر به ایستادن و لحظهای صحبت برای رهایی نیستند.
نظر شما در مورد این ۱۲ دقیقهی پیچیده چیست؟
منتظر نظرات شما هستیم.
سلام مقاله خیلی جالبی بود. البته این قسمت، قسمت مورد علاقه من نبود ولی با این حال به خوبی بررسی شده بود.
لطفا به سبک نقد قسمت اول بیشتر مقاله منتشر کنید
سلام. سعی میکنیم به سبک قسمت اول نیز بیشتر مقاله منتشر کنیم. با سپاس
مقاله خیلی خوبی بود خسته نباشید
یه ذره عکساش مورد داربود
فیلتر نشید صلوات 🙂
سلام.سلامت باشید. متشکرم از اینکه وقت گذاشتید. عکسای قرار گرفته شده مورد بررسی بیشتر قرار میگیرد.
نقد نسبتا خوبی بود. اما بعضی جاهاش منطقی نبود و جای صحبت بیشتری داشت. امیدوارم قسمتای بعدی پیشرفت کنه این مقاله. این سریال عالیه. قسمت سوم ترکوند. واقعا دم NETFLIX گرم
ممنونم. حتما سعی میکنیم در قسمت های بعدی دقیق تر و حرفه ای تر عمل کنیم.
قسمت سوم Love, Death & Robots از اون قسمتاییه که میشه چندین و چند بار دیدش و به شخصه عاشق این قسمت و قسمت Zima Blue (قسمت چهاردهم) هستم
امیدوارم که هر چه زودتر به اون قسمت برسید و اون قسمت رو هم نقد کنید
نقد خیلی خوبی بود، با خیلی جاهاش موافقم و اینکه حس میکنم در مورد اون مار و رابطه اش با عشق، خیلی جای صحبت و بحث داشت؛ تصاویر زیادی ازش هست که نامربوط به این انیمیشنه ولی دقیقا همین مفهوم رو القا میکنه
خسته نباشید
بسیار عالی. بله قسمت زیما بلو یکی از بهترین قسمت های سریال است. سعی میکنیم هر چه سریع تر نقد این قسمت رو هم برای شما قرار بدیم.
متشکرم از وقتی که گذاشتید.
یک کارمند کلوب جنسی !! 😐
در مورد شبیه سازی رباتی که نوشته شده به نظر من ربات تنها آدم های تو کلوب هستن که خیلی شبیه به هم کار می کنن و چیزی نمی فهمن چیزی نمی بینن اما ۴ شخصیت مرد و زن و شخص گرداننده ی کلوب و صاحب کلوب واقعی هستن و ربات نیستن…
سلام
در مورد اسم ترجمه شده باید عنوان کنم که کلوبی که در این قسمت مشاهده میکنید کلوبی خاص است که در اصطلاح fetish club نامیده میشود و چاره ای جز این ترجمه نداشتیم.
نظرتون در مورد ربات بودن شخصیت ها بسیار عالی و قابل تامله
در مورد وجود ۴ شخصیت، صورت شخصیت ولادمیر رنگ آمیزی شده و حاوی هویت نیست. پس بنده این شخصیت را جزو این افراد با هویت درنظر نگرفتم
سلام . خسته نباشید
اپیزود و مقاله هر دو عالی !
یه چیزی . اون جا که دختره رفت اسلحه رو برداشت که گفتی رئیسش بود اسمشو صدا زد ( ولادیمیر ) . یه جای دیگه هم توی تاکسی دختره زنگ زد به پلیس گزارش کنه پلیس اسمش رو پرسید و دختره تلفن رو قطع کرد . این خلاف پیشرفض ماست که اون دختره که ظاهرا انسانه اسم نداشته باشه و اون که ظاهرا رباته اسم داشته باشه . نظری در این مورد داری؟
سلام سلامت باشید
بسیار ممنون
در مورد بی اسم بودن شخصیت اصلی باید خاطر نشان کنم که در کلوب جنسی هنگام فراخوانی شخصیت برای رقص اسم او ذکر میشود. اسم دختر چینی Zawora است.
اما در قسمت های دیگر این سریال نیز تقریبا تمامی ربات ها دارای اسم هستند.
مقاله جذاب و زیبایی بود
ادامهی قسمتهای این سریال رو کی منتشر میکنید؟
سلام
متشکر از حسن نگاهتون
ادامه ی قسمت ها به زودی پس از تکمیل تحقیقات منتشر میشود
سلام.
ممنون از مقاله خوب و عالی.
دوست داشتم به فضای بیرونی این قسمت و ارجاعات به دنیای کنونی ما هم بپردازید.
چرایی استفاده از هر نماد رو بیشتر بررسی کنید.
ارجاعات به فیلم های دیگر هم عالی بود.
خسته نباشید.
منتظر بقیه قسمت ها هم هستیم.
سلام. متشکرم
نگاهتان نسبت به این قسمت از سریال بسیار پسندیده است. حتما در بروزرسانی های آینده مقاله به موضوع خواهیم پرداخت.
جالب بود و نیاز به اصلاح بعضی مطالب . یادتون باشه کمیته فیلترینگ حواسش هست : دی
سلام. حتما تصاویر و محتوای غیر اخلاقی اصلاح خواهد شد.
سلام
واقعا خسته نباشید لطفا قسمت های بعدی رو هم زودتر منتشر کنید
با سلام
سلامت باشید
در اسرع وقت قسمت های جدید منتشر خواهد شد
با تشکر از صبوری شما
واقعا عالی بود باورم نمیشد اینقدر ریزه کاری تو فیلم باشه