نقد و بررسی
نگاهی به رسانههای چاپی
در این مقاله قصد داریم به طور اجمالی نگاهی به رسانههای چاپی و به طور خاص روزنامهها داشته باشیم و بررسی کنیم که چرا با پدید آمدن و رشد رسانههای نوظهور و جدیدی همچون تلویزیون و سینما و شبکههای اجتماعی، این رسانهها همچنان به کار خود ادامه میدهند؟
بررسی آمار روزنامه های پرتیراژ جهان
در همه کشورها با عدم علاقه جوانان به اخبار در روزنامهها مواجه هستیم اما در مورد اینکه آیا فضای مجازی باعث شده است مردم از رسانههای چاپی رویگردان شوند نگاهی به آمار میکنیم. در بین ۵۰ روزنامه پرتیراژ جهان ژاپن، هند و چین بیشترین روزنامهها را دارند. آمریکا، آلمان، بریتانیا، کرهجنوبی و… جزء این ۵۰ روزنامه هستند.
بیشترین تیراژ روزنامه در جهان مربوط به کشور ژاپن است، که روزانه ۹ میلیون و ۶۰۰ هزار نسخه چاپ میکند. در سال ۲۰۱۲ این روزنامه ۱۰ میلیون تیراژ داشته است. به نوعی ۴۰۰ هزار نسخه کاهش تیراژ داشته است. بنابراین کشوری با این مهد تکنولوژی با جمعیت ۱۲۷ میلیون نفر تیراژ مطبوعاتش آنقدر کاهش پیدا نکرد. ژاپن ۱۱۵ روزنامه دارد به نوعی که به ازای هر ۱۰ نفر ۶ روزنامه منتشر میشود (امامی, خبرگزاری ایسنا, ۱۳۹۸).
سومین روزنامه پرتیراژ متعلق به یک روزنامه هندی است که پنج سال پیش سه میلیون نسخه در روز منتشر میکرد. سال ۲۰۱۵ تعداد این روزنامه به ۴ میلیون نسخه رسید و افزایش پیدا کرد! کل تیراژ مطبوعات هند در سال ۲۰۰۵، ۷۹ میلیون نسخه بود. ۶ سال بعد یعنی در سال ۲۰۱۱ این میزان به ۳۳۰ میلیون نسخه رسیده است یعنی چهار برابر شده است.بنابراین اگر کاهش تیراژ مطبوعات در دنیا یک پدیده جهانی است اما در کشورهایی که مطرح شد این مساله کاملا متفاوت است.
خبرهای بد برای رسانههای چاپی در ایران
در ایران ۲۰۰ روزنامه منتشر میشود. سال ۹۲ تیراژ کل مطبوعات یک میلیون و ۲۰۰ هزار نسخه بوده است که متاسفانه در سال ۹۶ به زیر ۸۰۰ هزار نسخه رسیده است. حتی در برخی آمار این میزان به ۶۰۰ هزار تیراژ هم مطرح شده است (امامی, خبرگزاری ایسنا, ۱۳۹۸)
علل کاهش آمار خرید روزنامه در ایران
در این آمارها مشاهده کردیم که سیر کلی صنعت رسانههای چاپی و به طور خاص روزنامهها رو به افول است که این پدیده میتواند معلول عوامل بسیاری باشد از جمله :
- همه گیرتر شدن تلویزیون
- رشد فضاهای مجازی
- کیفیت پایین محتوای مطبوعات
اما هر عامل چطور میتواند به طور مستقیم بر تیراژ روزنامه ها اثرگذار باشد؟
.مورد اول یعنی همه گیرتر شدن تلویزیون به دو دلیل میتواند بر صنعت رسانههای چاپی اثرگذار باشد
۱- تبدیل شدن فرهنگ عمومی به فرهنگی سرگرمی طلبانه
اول و مهمتر اینکه اساسی ترین کاربرد تلویزیون سرگرمی عامه مردم است. یعنی به طور طبیعی اقبال عمومی مردم را به سوی سرگرمی سوق میدهد و فرهنگ عمومی را تبدیل به فرهنگی، سرگرمی طلبانه میکند. پس به تبع این اتفاق دیگر افراد کمتری هستند که به دنبال آگاهی یافتن از اخبار روز و تحلیلهای روزنامه نگاران باشند و حتی در مورد روزنامههایی که به سرگرمی میپرداختند نیز قطع و یقین بدون تغییر ساز و کار های خود نمیتوانند در مقابل رسانهی سرگرم کنندهای چون تلویزیون قد علم کنند.
۲- خرجی اضافه برای مردم
دلیل بعدی آنکه حتی اگر کسانی در مقابل فرهنگ سرگرمی طلبانه مقاومت کنند و هنوز خواهان آگاهی و دانستن اخبار روز باشند دیگر نیازی نمیبینند تا به رسانههای چاپی و روزنامهها رجوع کنند، چرا که آنها نیز میتوانند بدون خرج اضافه برای خرید روزنامهها از طریق تلویزیون به محتوای دلخواه خویش دسترسی پیدا کنند. اما تاثیر فضای مجازی بر تیراژ روزنامهها، که آمارها نشان میدهد بسیار بیشتر از تاثیر تلویزیون نیز بوده است.
برتری روزنامهها بر تلویزیون
از مزیتهای روزنامهها در مقابل تلویزیون، این بود که برنامههای تلویزیون را شخص باید منتظر ساعت پخش آن یا حتی در خود برنامه منتظر پخش خبر دلخوان خود باشد، یا اینکه وقتی برنامه پخش میشد دیگر به آن دسترسی نداشتند یا اینکه سرعت دیدن برنامه های تلویزیونی بسیار پایینتر از سرعت خواندن همان خبر در روزنامه است، اما روزنامه این مزیتها را داشت که خواننده میتواند بسیار راحت و بدون صرف زمان اضافی به خواندن خبرهای مطلوب خود بپردازد و یا حتی امکان رجوع دوباره و یا چندباره به متن را داشت.
برطرف شدن ایرادات تلویزیون توسط فضای مجازی
بهوجود آمدن فضاهای مجازی و رشد روز افزون آنها این مشکل تلویزیون در برابر روزنامهها را حل کرد و تقریبا تمام این قابلیتهای روزنامه را نیز برای مصرف کنندگان رسانه فراهم آورد. اما چیزی که در این میان صحبت از آن به میان میآید، محتوای مطبوعات است.
ثبوت روزنامهها در مقابل تغییر ذائقه مردم
متاسفانه مطبوعات ما ذائقه و نیاز مخاطبان را درک نکرده است. یعنی مطبوعات ما همچنان که در سابق فعالیت میکردهاند هنوز هم با همان روشها و معیارهای کاری گذشته به فعالیت های خودشان ادامه میدهند. در صورتی که پس از بوجود آمدن رسانههای قدرتمند جمعی همچون تلویزیون و شبکههای اجتماعی باید هم در ساختارهای خود (همچون بسیاری از مجلات، از جمله مجله دانستنیها، که تلاشهایی برای تغییر ساختارهای خود به ساختارهای تکنولوژیک بوده و هستند و البته این اتفاق، خود، میتواند از عوامل رشد و حفظ این مجله باشد) و هم در محتواشان تغییراتی ایجاد میکردهاند تا همچنان بتوانند باب میل و مطابق ذائقه باقی بمانند اما در ساختار روزنامهها چنین تغییری مشاهده نمیشود. علاوه بر این باید در بحث محتوا به نکته دیگری نیز اشاره کنیم و آن بحث آزادی بیان است.
سانسوریده شدن محتوا و یکسان بودن آنها
از عوامل بسیار مهمی که میتواند در کاهش تیراژ روزنامهها موثر باشد، میزان عاملیتی ست که روزنامه نگاران در نگارش متنشان دارند. وقتی آزادی بیان نباشد به طبع همه روزنامهها باید صرفا به سمت نگارش به سود سرپرستگیهای دولتی و حکومتی رفته و همان متنی را بنویسند که سرپرستگی اجازه انتشار به آن بدهند. اینگونه میشود که روزنامهها دچار خود تنظیمی و یا به عبارت بهتر خود سانسوری شده و مطالبشان همه شبیه به هم میشوند.
قطعا مردم هم علاقهای به خواندن مطالب تکراری نداشته و نتیجه ی این امر کاهش تیراژ روزنامه هاست
نتیجه تمام این مطالبی که یاد شد آن است که تیراژ روزنامه بسیار پایین آمده که نشان میدهد جمعیت بسیار کمی در کشور مشغول به خواندن روزنامه هستند. اما با تمام این احوال که یاد شد، هنوز هم روزنامهها به حیات خود ادامه میدهند و به احتمال بسیار قوی، به دلایل زیر، ادامه هم خواهند داد (همانطور که رادیو نیز پس از اختراع تلویزیون و سینما و شبکههای مجازی توانست به حیات خود ادامه دهد.).
روزنامهها به سختی به حیات خود ادامه میدهند
۱- هزینه کمتر نسبت به دیگر رسانهها
اولین دلیل، هزینههای بسیار بالای دیگر رسانهها نسبت به رسانههای چاپیست، بطور مثال شخصی که میخواهد پیامی را به جامعه تزریق کند، ساخت یک فیلم میتواند برای او بسیار پر هزینهتر از نوشتن در ستون یک روزنامه باشد.
۲- نظارت کمتر
دلیل بعدی عاملیت بیشتر روزنامهها نسبت به فیلم یا رسانههایی از این قبیل است. یعنی عوامل یک روزنامه میتوانند در یک روز مطالبی بسیار متفاوت با خواست سرپرستگیهای حکومتی منتشر کنند چون طبعا روزنامهها، روز به روز، منتشر شده و نظارت بسیار کمتری (پیش از انتشار) بر آنها ممکن است.
۳- ثبوت مطالب و ثبت آنان در تاریخ
دیگر دلیل بر تداوم حیات روزنامهها، حقیقی بودن و عینی بودن آنهاست. یعنی آن مطلبی که در روزنامه چاپ میشود برای همیشه باقی میماند و تبدیل به یک سند دائمی میگردد که برای همیشه میتوان به آن رجوع کرده و ارجاع داد اما رسانههای مجازی از قبیل تلویزیون و سینما و فضاهای مجازی چنین قابلیتی ندارند و هر وقتی ممکن است دستخوش سانسور یا تغییر مناسب با احوالات زمانه بشوند.
۴- خواندن نشانه فرهیخته بودن است
از دلایل دیگر میتوان به این دلیل فرهنگی اشاره کرد که: خواندن، نشانه نخبه بودن و فرهیخته بودن افراد است، یعنی افرادی که میخواهند در جامعه بعنوان فرهیخته و نخبه شناخته شوند ترجیح میدهند بگویند: خواندم بجای آنکه بگویند: شنیدم، یا دیدم. البته این خواندن در رسانههای دیگر چون شبکههای مجازی هم ممکن است اما هم بدلیل ذکر شده (سند دائمی نبودن آنها) و هم دلیل مضر بودن تکنولوژیهای ارتباطی، هنوز هم روزنامهها مرجع کسانی هستند که میخواهند مطالعهای انجام دهند.
در نهایت بسیاری از این ادله به ما میفهماند که ذات تکنولوژیک رسانهای چون روزنامه عامل ادامه حیات آن است و این جمله ذهن ما را به سوی جملهای از مک لوهان سوق میدهد که میگوید:
رسانه پیام متبادر میکند.
(لوهان, ۱۹۶۴)
نویسنده: محمدمهدی حاجی سلطانی
راهنما: دکتر احسان شاه قاسمی
منابع:
امامی, ح. (۱۳۹۸, اردیبهشت ۲۲). خبرگزاری ایسنا. بازیابی در آذر ۲۷, ۱۳۹۶
لوهان, م. م. (۱۹۶۴). برای درک رسانه ها. (س. آذری, مترجم) تهران: سروش. بازیابی ۱۳۷۷