theme wordpress
رسانه

نگاهی انتقادی به فلسفه تلویزیون در ایران

مقدمه

شاید پل نیپکوف که در سال ۱۸۸۴ سنگ بنای اختراع تلویزیون را گذاشت هیچ زمان فکر نمی‌کرد که وسیله او تا یک قرن بعد به یکی از مهم ترین اجزای زندگی بشر تبدیل بشود و حتی از سطح زندگی خصوصی فراتر رفته و بر معادلات جهانی اثر بگذارد تا جایی که مارشال مک لوهان تلویزیون را وسیله‌ای برای ایجاد دهکده الکترونیک جهانی بنامد. در این نوشتار قصد داریم برای درک بهتر از جایگاه امروزی تلویزیون در ایران و تاثیرات آن بر جامعه، نگاهی فلسفی به این ابزار رسانه ای بیاندازیم چرا که بدون نگاه به پیشینیه و فلسفه وجودی تلویزیون امکان ارائه تحلیل علمی ازین پدیده وجود ندارد.

تاریخچه تلویزیون در جهان و ایران

در سال ۱۸۸۴ مهندس پینکوف آلمانی صفحه اسکنی را اختراع کرد که پدر تلویزیون های امروزی بود. تلویزیون ها در ابتدا مکانیکی بودند یعنی با استفاده از دریافت کننده های رادیویی و دیسک چرخان تصاویر را پخش می‌کردند تا اینکه تیلور فارنسوورث اولین تلویزیون الکتریکی را در سال ۱۹۲۷ اختراع کرد که روش انتقال تصاویر در آن بر پایه ارسال پرتوهای الکترونی بود  (Bagherzade, 13) .تا سال ۱۹۳۴ تمام تلویزیون های مکانیکی با تلویزیون های الکتریکی جایگزین شدند و از اواخر دهه ۱۹۳۰ خدمات تلویزیونی در چندین کشور غربی برقرار شد که این اتفاق نقطه آغاز تاثیر برنامه های تلویزیونی در زندگی روزمره مردم بود. بنگاه رادیویی آمریکا ۵۰ میلیون دلار در زمینه توسعه تلویزیون‌های الکترونیکی سرمایه گذاری کرد و به عنوان اولین فعالیت خود مراسم افتتاحیه نمایشگاه بین المللی نیویورک را از طریق تلویزیون پخش کرد که در آن روزولت سخنرانی کرد. تا سال ۱۹۵۳ تلویزیون ها عمدتاً رنگی بودند اما از این سال به بعد سیستم پخش رنگی آغاز شد تا جایی که  در سال ۱۹۷۲ تمام شبکه های آمریکایی برنامه های خود را به صورت رنگی پخش کردند. (Bagherzade, 13)

اما تاریخچه تلویزیون در ایران به دهه ۳۰ هجری شمسی باز می‌گردد که حبیب الله پاسال پیشنهاد تاسیس تلویزیون را به مجلس شورای ملی داد و پس از دریافت اجازه آن در سال ۱۳۳۷ تلویزیون ایران شروع به کار کرد. این تلویزیون به صورت خصوصی اداره می‌شد و درآمدهای خود را از آگهی‌های تجاری کسب می‌کرد و تنها ۴ ساعت در روز برنامه پخش می‌کرد. (No Name, 11)

پس از دو سال دولت، تلویزیون ایران را از ثابت پاسال خریداری کرد  و برنامه های تلویزیون به دو دسته تقسیم شد. برنامه دوم با برد کمتر و محتوایی به ظاهر پخته تر، رو به سوی اقلیت هایی چون دانشجویان داشت و تماشاگران برنامه اول را اکثریت مردم تشکیل می دادند  (No Name, 11).

اما به غیر از برنامه اول و دوم، دو کانال دیگر نیز فعالیت داشتند. نخست شبکه آموزشی که از مهر ماه ۱۳۵۵ کارش را زیر نظر وزارت آموزش و پرورش آغاز کرد و آموزش تخصصی جوانان دوره های ابتدایی و متوسطه را بر عهده داشت و کانال دیگر تلویزیون بین المللی بود که تمام برنامه هایش را به زبان انگلیسی پخش می کرد. این فرستنده تلویزیونی به همراه یک فرستنده رادیویی که برنامه بین المللی خوانده می‌شد، کار ارایه اطلاعات و اخبار و همچنین فراهم آوردن برنامه های سرگرم کننده برای آمریکائیان مقیم ایران را انجام می‌داد (شادابی, ۱۳۸۵).

این روند تا سال ۱۳۵۷ و انقلاب اسلامی ایران ادامه یافت و پس از انقلاب اسلامی با توجه به اصول مرتبط با رسانه های جمعی که در قانون اساسی ذکر شده بودند ساختار تلویزیون ملی تغییر کرد و نام آن نیز به سیمای جمهوری اسلامی ایران تغییر یافت.

مهمترین اصل قانون اساسی که مرتبط به فلسفه تلویزیون است اصل ۱۷۵ و به خصوص ماده نهم آن است که به شرح زیر است:

هدف اصلی سازمان به عنوان یک دانشگاه عمومی نشر فرهنگ اسلامی، ایجاد محیط مساعد برای تزکیه و تعلیم انسان و رشد فضائل ‌اخلاقی و شتاب بخشیدن به حرکت تکاملی انقلاب اسلامی در سراسر جهان می‌باشد (شادابی, ۱۳۸۵).

تلویزیون زیر ذره‌بین فلسفه

از نظر گروهی از فلاسفه مانند هایدگر تلویزیون باید به مثابه یک وسیله که از دل یک یا چند گفتمان ایجاد شده است و این گفتمان ها در آن بر یکدیگر اثر می‌گذارند تحلیل شود. طبق نظر هایدگر تلویزیون در عصری توسعه یافته که مشخصه اصلی این اثر انقباض فاصله هاست. به طور مثال هواپیما اختراع می شود که کارش کاهش فاصله هاست و در همین زمان تلویزیون اختراع می‌شود که وظیفه از بین بردن فاصله زمانی و مکانی بین موقعیت های مختلف را دارد (دانسی, ۱۳۹۵).

تلویزیون بر این نظریه سوال‌ برانگیز متکی است که باید بتوان در همه جا به هر چیزی که در هر کجا اتفاق می افتد آگاه شد. در آمریکا از ابتدا ۳ شبکه دولتی سی‌بی‌اس و ای بی سی و ان بی سی کار خود را به عنوان شبکه های رایگان همگانی آغاز کردند اما به فاصله زمانی اندک شرکت های تجاری برای کسب منفعت مالی شروع به تاسیس شبکه های تلویزیونی کردند و به این ترتیب تلویزیون کابلی در آمریکا پا گرفت و در پایان دهه ۹۰ میلادی نیز تلویزیون های دیجیتال از طریق ماهواره ها در دسترس مردم قرار گرفتند که آنها نیز از سیستم آبونمان و تبلیغات برای کسب درآمد خود استفاده می‌کند.

این سبک نگاه به تلویزیون یعنی تلویزیون های تجاری و خصوصی تبعاتی به دنبال داشته است و گروهی است فلاسفه رسانه به آن اعتراض کرده اند که یکی از مهمترین آنها مارشال مک لوهان است. مک لوهان اعتقاد دارد که تلویزیون در حال ایجاد یک دهکده الکترونیک جهانی است و سه فرایند اسطوره سازی تاریخ سازی و تراکم شناختی را به دنبال دارد. اسطوره سازی به معنای این است که تلویزیون شخصیت هایی می سازد که در مقایسه با شخصیت های زندگی معمولی برتر هستند و حالتی قابل پرستش به خود می‌گیرند. تاریخ سازی به این واقعیت ارجاع دارد که تلویزیون به شکلی شفاهی و از طریق القای این تفکر در بینندگان که یک رویداد معمولی، واقعه ای حیاتی و مهم است به تاریخ سازی می‌پردازد. همین اثر تلویزیون است که باعث شده صاحبان قدرت از آن استفاده کنند. اثر تراکم شناختی به این معنا است که تلویزیون با ارائه انبوهی از اطلاعات در زمان اندک قدرت تفکر و انتخاب را از مخاطب می‌گیرد و پس از مدتی باعث ایجاد رخوت و انفعال فکری در جامعه می‌شود (دانسی, ۱۳۹۵).

در بحث های مختلفی که درباره فلسفه تلویزیون مطرح می‌شود غالباً فلسفه تلویزیون را در سه بخش تصویر و واقعه و سریال بررسی می‌کنند.

تصویر

واژه تصویر اکنون بدین معناست که محصول تصور تولید کننده. به تعبیری روشن تر تصویر در دنیای امروز تجربه انسانی را از واقعیت متفاوت کرده و به همین دلیل انسان تجربه‌ای دیگر از واقعیت ها دارد و اگر چه رسانه او را با واقعیت آشنا کرده اما انسان به برداشتی دیگر از واقعیت که همان واقعیت برساخته توسط رسانه هاست دست یافته است. قدیمی ترین تعریفی که درباره تلویزیون توسط نیپکوف بیان شده است به این موضوع اشاره کرده است که او تلویزیون را دستگاهی می دانند که هدفش آن است که ابژه‌ای از مکان الف را همزمان در مکان ب متفاوت از وضعیت الف قابل رویت نماید  (اخگری, ۱۳۹۱).

واقعه

مهمترین مقوله در تلویزیون زمان است زمان مبنای تلویزیون و اصل ساختاری آن است ماری آن دور آن واقعه را در ارتباط با زمان تحلیل می کند و در این پیوند آن را از بحران جدا می کند. گذران زندگی با رسانه‌ها پدیده‌ای شناخته شده است شاید فهم عمومی کمتر بر این نکته تأکید می‌کند که مفهوم بخشیدن به یک واقعه به وسیله تلویزیون به شدت به یک سازماندهی زمانی وابسته است که دو روش متفاوت مشاهده وقایع را تولید می‌کند: اطلاعات و بحران. اطلاعات سیل وقایع دارای ارزش خبری روزانه را مشخص می‌سازد که شاخصه و ویژگی آن ها تداوم و ترتیب منظم آنهاست اما بحران در زمان متراکم و انباشته می‌شود و یک راه حل را در زمانی مشخص و کوتاه می‌طلبد.

سریال

برای آنکه نظام وقایع آنگونه که تلویزیون می‌خواهد ایجاد شود باید وقایع به هم پیوند بخورند که به این پیوند سریال می‌گویند (اخگری, ۱۳۹۱).

نتیجه گیری

تلویزیون از ابتدا در ایران بدون توجه به پشتوانه های فلسفی آن در غرب وارد شد و از ابتدا به دو منظور در دستور کار قرار گرفت: اول برای کسب منفعت مادی و دوم برای تبلیغات سیاسی. تلویزیون ایران پیش از انقلاب اسلامی بدون توجه به مختصات فرهنگی و اجتماعی ایران کاملا شبیه به تلویزیون در آمریکا و اروپا اداره می‌شد. بعد از انقلاب اسلامی ایران نگاه جدیدی به رسانه های جمعی به خصوص تلویزیون در جمهوری اسلامی شکل گرفت و آن نگاه بر مبنای نظرات امام خمینی درباره فلسفه تلویزیون بود. تا جایی که در قانون اساسی ایران از تلویزیون به عنوان مربی و وسیله‌ای در جهت تکامل انقلاب اسلامی یاد شده است که در یک کلام می توان رسالت تلویزیون را دانشگاه عمومی و رایگان بودن نامید.

با توجه به این نگاه دیگر تلویزیون نمیتوانست خصوصی و بر پایه کسب درآمد از مخاطب باشد.

تلویزیون وسیله ای برآمده از یک پارادایم مشخص و برای پاسخگویی به نیازهای آن است.پس اگر جمهوری اسلامی میخواهد از آن برای رشد فرهنگ خود استفاده کند باید ابتدا فلسفه آن را بشناسد و از تکیه بیش از حد بر تلویزیون دولتی و پروپاگاندای سیاسی فاصله بگیرد و بر اساس نیازهای فرهنگی و اجتماعی خود تولید نظریه کند تا بتواند بر آن سلطه پیدا کند که در شرایط کنونی نمیتوان با این بدنه وسیع و توجه بیش از حد به کمیت و سلطه اربابان ثروت بر رسانه ملی، رسالت دانشگاه عمومی بودن را محقق کرد.

نویسنده: محسن سلیمانی

راهنما: دکتر شاه قاسمی

منابع

Bagherzade, A. (13, 5 2017). Digiato. Retrieved from Digiato: www.digiato.ir

No Name, N. (11, 2 2011). Hamshahrionline. Retrieved from Hamshahrionline: www.hamshahrionline.ir

اخگری, م. (۱۳۹۱). درآمدی بر فلسفه تلویزیون. درآمدی بر فلسفه تلویزیون, ۱۰-۱۳.

دانسی, م. (۱۳۹۵). فهم نشانه شناسی رسانه ها. تهران: علمی فرهنگی.

شادابی, ع. (۱۳۸۵). تاریخچه صدا و سیما. تاریخچه صدا و سیما, ۱۳.

برچسب ها
نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
بستن