الفبایت، الفبای بهترین‌ها

نقد و بررسی انیمیشن LOVE DEATH ROBOTS قسمت اول

بسم الله الرحمن الرحیم

شروعی بر نقد و بررسی انیمیشن LOVE DEATH+ROBOTS

در این مقاله ما به نقد قسمت اول از سریال LOVE,DEATH+ROBOTS می رویم: محرک سانی (SONNIE’S EDGE)

پیشرفت و تکنولوژی در هاله‎ای از ابهام و ترس – پرده‎ی اول

در ابتدای این قسمت ما شاهد یک شهر بزرگ و پیشرفته هستیم که زرق و برق دارد، اما نورهایی که از آن‌ها استفاده شده‌است. (نور سبز و زرد) معمولا نشانه‌ی تکونولوژی نیستند و حس پیشرفته بودن را به صورت کامل القا نمی‌کنند؛ و با پایین آمدن دوربین و نمایش صحنه‌هایی که نشان می‌دهد. این شهر پر زرق و برق هنوز محله‌های خراب و کثیف هم دارد و همه چیز آن به این زیبایی و تمیزی نیست و  گویی در باطن آن می‌توان کثیفی هایی را یافت، و همچنین موسیقی آغاز آن، این حس به ما القا می‌شود که نوعی ترس و یا چیزی اسرار آمیز و عجیب را انتظار می‌کشیم. 

با ورود یک کامیون بزرگ به داخل صحنه، و طرح مخفی روی آن کامیون که نوشته شده است: PREDATOR (درنده) و همچنین طرح خاص و عجیبی که کنار آن به رنگ سبز و قرمز کشیده است و چیزی شبیه مادربورد عجیبی که انگار با رنگ قرمز (به عنوان علامت خون) آمیخته شده‌است، باز هم حس تکنولوژی در کنار ترس و چیز های عجیب را به ما القا می‌کند. (والبته اکثر این مطالب در ناخودآگاه ما اتفاق می‌افتد).

وقتی کامیون به داخل ساختمان وارد می شود،فضایی که به تصویر کشیده شده است،کاملا یک فضای انبار مانند و کثیف است که با دیدن نگهبان‎های قوی هیکل، به یاد مسابقات شبه رزمی زیر زمینی میفتیم!

داستان یک تغییر نامشخص – انسان یا هیولا؟!

در ابتدای این قسمت، به بهانه پیشنهاد شخصیت منفی قصه(دیکو)، ما یک داستان را از زبان دوست و همکار سانی می‎شنویم که قصد دارد هدف سانی را از این مبارزات بیان کند؛ اینکه یک سال پیش، چند نفر به سانی تجاوز کرده‎اند و بعد، روی صورت او با چاقو خط انداخته‎اند و این مسائل باعث شده است که خاطراتی همیشه جلوی چشم او باشد و این مبارزات هم انگیزه‎ای است برای انتقام گیری از افرادی مثل همان مردان که چنین کاری با او کرده‎اند.

در ادامه‎ی داستان (اواخر این قسمت) ما متوجه می‎شویم که درواقع این صورت انسانی، نوعی ربات است و در واقع سانی بعد از آن اتفاق، به داخل بدن این هیولا رفته است و هدف و انگیزه جنگیدن او، ترس از مرگ خودش است و او برای جان خودش مبارزه می کند.اما هیچ سخنی از اینکه چگونه سانی به داخل بدن آن هیولا رفته است و یا آن را کنترل می کند و یا دقیقا چه چیزی از سانی وارد چه چیزی از هیولا شده است که الآن سانی، آن هیولاست !؟؟! روح او؟!مغز او؟! قلب او؟! حتی مفهوم و سخنی از اینکه سانی آن را کنترل می‎کند هم در آخر داستان نمی بینیم و دقیقا مفهوم منتقل شده این است که سانی آن هیولاست و برای نجات جان و ترس از مرگ خودش خود میجنگد.

انگیزه یک مبارز چیست؟

البته این مباحث تخیلی فیلم چندان اهمیتی ندارند؛ اما اینکه ما به طور کلی، انگیزه مبارزه را (چه در میدان جنگ و چه در زندگی)، ترس از مرگ بدانیم و در واقع محرک ما برای مبارزه کردن، این باشد که زنده بمانیم، دقیقا اعتقادات غربی‎ها است. کسانی که خدا را قبول ندارند و یا فقط آن را به عنوان یک دکور زیبا که در بالای آسمان هاست و قدرتمند است می‎بینند که کاری با آن‎ها ندارد و یا فقط وقتی با آن‎ها کار دارد که از بخواهند و یا خودش بخواهد، دقیقا به نقطه‎ای می‎رسند که بگویند انگیزه مبارزه، ترس از مرگ است! و نشانه‎های این اعتقاد را در آمار بسیار عجیب خودکشی نظامیان قدیمی در آمریکا می‎توانیم ببینیم.

نتیجه‎‎گیری  و مفهوم قسمت اول انیمیشن LOVE DEATH+ROBOTS

پس پیام و مفهوم کلی این قسمت از انیمیشن یکی از بدیهی‎ترین اعتقادات غربی‎هاست و که به هیچ وجه آن را چیز منفی نمی‎دانند بلکه کسی که چنین شجاعانه مبارزه می‎کند و به سراغ تنها راه دیگری که دارد (خودکشی) نمی‎رود را قلبا تحسین می‎کنند!

واقعا یک مبارزه خداناباور چه انگیزه و محرکی به جز نجات جان خودش و یا نهایتا خانواده‎اش می‎تواند داشته باشد؟! حتی اگر خانواده را جامعه‎اش بتواینم فرض کنیم که این فرض در تاریخ، بارها و بارها باطل شده است و نمونه بارز آن، خودکشی هیتلر است! فردی که عقاید وطن پرستانه‎ی فوق العاده افراطی داشت و حاضر بود جان خودش را فدا کند، چگونه در کتاب نبرد من می گوید:

ما نیامده‎ایم که به توده‎های مردمی، خدمت کنیم و خدمتگذار مردم باشیم، ما آمده ایم که بر آن ها آقایی کنیم ؟!

چنین تفکراتی به وضوح با خودشان در تناقض هستند و در نهایت همین تناقضات است که کار دستشان می‎دهد!

مسائل جنسی در سینما، جذابیت یا حواسپرتی؟! شما آنچه را می‎بینید که ما می‎خواهیم.

مطلب دیگری که در این قسمت و در خیلی از قسمت‎های این سریال مشاهده می‎کنیم، به تصویر کشیدن مسائل جنسی است که در هر قسمت ما آن را به نحو دیگری می‎بینیم. در اکثر فیلم‎های غربی که برای بزرگسالان ساخته شده است، ما نشانه هایی از مسائل جنسی ( هر چند کم) می‎بینیم که آن‎ها سعی می‎کنند با این کار، نوعی جذابیت به فیلم اضافه کنند؛ حتی این کاگردانان به جذابیت بصری طبیعی بودن کاراکترها و رندر ها قانع نمی‎شوند و باز هم نوعی جذابیت جنسی ( که در این قسمت به صورت تمایل به همجنس به تصویر کشیده شده است) در آن دخیل می کنند.

البته همین مسئله باعث می‎شود که مخاطب دقیقا حواسش به دیالوگ‎ها نباشد و همزمان این دیالوگ‎ها را که از اعتقادی خاص برآمده، با این تصاویر بشنود و در ناخودآگاهش وارد شود و دیگر هرگز به آنها فکر نکند! در قالب تصاویری مثلا لطیف!، مفهومی را وارد ذهن کنند، شیوه‎ای که آن را به تکرر در فیلم های غربی می‎بینیم. دیالوگ‎هایی مثل: همه آن چیزی را می‎بینند که می‎خواهند ببینند! بله این دقیقا تفکر غربی‎هاست.

اسلامیزه کردن عقاید و سخنان غربی ممکن نیست!!

ولی این تفکر به هیچ وجه در دین اسلام وجود ندارد، به همین دلایل است که بسیاری از صحبت‎ها و شعارهایی که از به اصطلاح بزرگان غربی است، در حقیقت به درد ما نمیخورد، هر چند انگیزشی باشند. به این دلیل که انگیزه‎ای که در دل چنین شعارها و صحبت‎هایی نهفته شده و به مخاطب منتقل می‎شود، به هیچ وجه نمی‎تواند انگیزه الهی باشد و یا حتی پتانسیل این را ندارد به انگیزه الهی تبدیل شود. ریشه و مبدأ انگیزه الهی را می‎توانیم در سخنان ائمه پیدا کنیم و نکته اینجاست که چون ریشه این انگیزه‎ها فرق دارند، نمی‎توان حرف غربی‎ها را اسلامیزه کرد! زیرا بک پیام را نباید تنها به عنوان یک جمله خالی نگاه کرد! این جمله برخاسته از اعتقاد است و قطعا این اعتقاد در مفهوم و حتی در طرز بیان این مطالب تاثیر می‎گذارد.

پس می توانیم به جای آنکه از دیدن فیلم‎های انگیزشی غربی‎ها انگیزه بگیریم و آن انگیزه‎ها را برای خود اسلامیزه و الهی کنیم، سخنان ائمه را گوش کنیم و احادیث آن‎ها را بخوانیم تا ریشه‎ی انگیزه‎ها هم به خوبی منتقل شوند. بنابراین دلیل مخالفت ما با  چنین مسائلی به ریشه‎ی آن‎ها و تاثیر ریشه‎ها در انتقال‎ها و پیام‎ها و صحبت‎هایشان و به تبع آن، متاثر شدن ما از آن مفاهیم ریشه دار غلط، برمی‎گردد.

انتخابی درست در سبک پویانمایی و نمایش

نکته دیگر اینکه برای نمایش این مطالب و صحنه‎های تخیلی، بهترین کیفیت انیمیشن را انتخاب کرده‎اند که نه مانند قسمت آخر به آن اندازه طبیعی باشد و نه به حالت کارتونی نزدیک شود. با این کار هم می توانند جذابیت کاراکترهای هیولا را بالا ببرند و هم اینکه با نگاه به سیر داستان و دنبال کردن آن در پایان متوجه هوشی که در این انتخاب به خرج داده‎اند می‎شویم!

با ما همراه باشید…