theme wordpress
نقد و بررسی

نقد و بررسی سریال ویچر ۲۰۱۹

صدای دیوان می‌آید

یکی از بزرگترین رویداد‌های فانتزی و تخیلی ساخته ذهن و قلم، ۲۰بالاخره در قالب یک سریال هشت قسمتی در سال ۲۰۱۹ میلادی توسط شبکه سایبری نتفلیکس رونمایی شد؛ اگر با ما همراه باشید، در این مقاله قصد داریم به معرفی کوچکی از فضای قالب بر دنیای خارق العاده‌ای بپردازیم که کمتر کسی است که اسمی از شخصیت آن را نشنیده است؛ یک جهان پر از عجایب جذاب، هیجان‌انگیز، مرموز و حتی ترسناک!

کمتر کسی پیدا می‌شود که اهل کتاب، فیلم یا گیمینگ باشد اما اسم ویچر به گوشش نخورده باشد، اما ویچر به چه معناست؟   

یک دنیا پارادوکس

یک ویچر حقیقتاً در دنیای تاریک خودش طرفدار خاصی ندارد؛ چه دنبال کننده نوشته های بی‌نظیر آندرژی ساپکوفسکی(نویسنده و خالق جهان ویچر) باشید و یا چه معتقد به بازی های ویدیویی جذاب آن، به خوبی می‌دانید بر تک‌سوار‌ تنهای داستان چه می‌گذرد و با چه اتفاقاتی هر روز دست و پنجه نرم می‌کند.

در آن جا دنیا تنها متعلق به انسان نیست و از دیوان و ناانسان ها گرفته تا موجودات عجیب و غریب، همگی یک اقلیم ماورای‌طبیعی را تشکیل می‌دهند که یک تلفیق بلندی از تاریکی و روشنایی، جنگ و صلح، خشم و لطافت و انواع زیادی از تناقضات است. جهانی است که گلاویزتان می‌شود و شما را در دریای اعجاب‌انگیز خود غرق می‌کند! برای “لورن اشمیت هیسریش ” پدیداوردن ویچر در قاب هنر هفتم به نقل از خودش، به جز پروژه‌ای خوشایند، حکم گشودن پنجره ای میان مردم و جهان ساپکوفسکی را داشت. او تمام تلاشش را در این راه پی‌گرفت و در نهایت با موفقیت به سرانجام رساند.

«رویایی بود!» بیانی از احساسات نویسنده و سازنده این اثر، لورن هیسریش، است که در مراسم اکران این سریال از او نقل شد. به نقل از هیسریش:«از سپتامبر ۲۰۱۷ میلادی، سخت درگیر این پروژه هستم و صادقانه می‌گویم، حس فوق‌العاده‌ای به شما دست خواهد داد اگر ببینید که پس از چنین رنج طولانی‌ای برای به ثمر نشستن این کار، جهان قرار است مخاطب و ناظر او باشد و همه رای دیدنش لحظه شماری کنند و مهم‌تر از همه، از آن لذت ببرد؛ و من بسیار مشتاقم که هر چه زودتر مردم دنیا را راهی یک ماجراجویی هیجانی در سرزمینی شورانگیز کنم و بسیار مفتخرم که بیشتر از این نیازی به نگه‌داری از راز های پروژه نخواهم بود!» اما چه راز هایی؟

مزدور

برای کسانی که شناخت خاصی از ویچر و دنیای او ندارند باید گفت، گرولت، زاده ریویا (با بازی هنری کویل)، یک جهش یافته تنهاست که با عنوان ویچر او را می‌شناسند. درواقع ویچر کسی است که در ازای سکه برای شما کار انجام می‌دهد و تخصص اصلی آن هم شکار دیو ها، هیولاها، جادوگرها و ناانسان هاست. شاید تنها سفر کند اما آوازه‌ و شهرتش از مسافرخانه‌های بین راهی تا دربار شاهان بزرگ پیچیده است و تمام چهار گوشه سرزمین او را می‌شناسند. زندگی روزمره این سوار تنها هنگامی پیچیده می‌شود که سرنوشتش با ساحره قدرتمند، با گذشته دردآور و تلخی بنام ینیفر(آنیا چالاترا) و پرنسس جوان و خامی بنام سیریلا(فریا آلن) که هریک برای خود داستان و ماجرای طولانی دارند، گره می‌میخورد.

هنگامی که از هیسریش پرسیده می‌شود چه چیزی او را در وهله اول نسبت به این کار مشتاق کرد، با خنده پاسخ می‌دهد:«خب اولین نکته این بود که فضای تخیلی ویچر اصلاً بی آلایش نیست، داستان فقط و فقط به جنگ‌ها، شکارها و لشکرکشی‌ها ختم نمی‌شود، بلکه سرشار از تنوع موضوعات است و یک بسته غنی و کامل را رقم می‌زند.»

خانواده در سبک هیجان

«چیزی که من را در این بین بیشتر از همه مجذوب کرد، داستان‌های موجود از انسان‌ها دراین کتاب بود، روابط بین شخصیت‌ها و کاراکترها، به ویژه گرولت، ینیفر و سیری بوده‌است.» هیسریش در ادامه می‌گوید:«همیشه اشاره کردم که محبوب ترین داستان ها برای من، حکایت یک بازگشت خانواده از هم پاشیده و دوباره گسسته شدن آن‌هاست، درست مثل زندگی واقعی! و بیشتر از همه مشتاق بازگویی اینگونه داستان‌ها هستم.»

خالی از لطف نیست که اشاره‌ای به اتفاقات پیش‌رو در این سریال شود؛ ما در این سریال قرار است شاهد ماجراجویی‌های بسیار، از صحنه های جنگی، ترسناک و خونالود گرفته تا فضا های سرسبز، روشن و لحظه های عاشقانه، از موجودات عجیب و ترسناک گرفته تا درختان و گیاهان لطیف و در مجموع شاهد یک مجموعه جامع و هیجان انگیز خواهیم بود بطوری که یک رابطه غیرقابل وصف میان مخاطب و داستان رخ می‌دهد که در عین سردرگمی، عطش برای فهمیدن هرچه سریع‌تر ماجرا را بیشتر می‌کند.

با وجود منابع فراوانی که از ساپکوفسکی لهستانی(شامل هشت کتاب و چند کتاب با داستان های کوتاه) در این سریال سعی شده تا داستان حول محور مفهوم اصلی ذهنیت ساپکوفسکی باشد و بیشتر بر حکایت اصلی تکیه شده‌است تا مجموعه بازی های ویچر.

هیسریش در این باره می‌گوید:«اولین منبعی که به آن برخوردم، کتاب ‘آخرین آرزو’ (the last wish) بود که شامل چند مجموعه از داستان‌های کوتاه و نامربوط به هم می‌باشد، از این کتاب می‌توان به عنوان اولین کتاب استفاده شده در سریال نام برد و برای من آن کتاب یک وصف‌نامه ای در باره جهانی غریبه بود که به خواننده، حس تجربه محیط و اهالی آن سرزمین و حتی روابط سیاسی و مهم تر از همه حس شناخت کامل ویچرها را می‌داد.»

جوان صد ساله

در ابتدای داستان گرولت حدود صد سال سن دارد و مخاطب او را مابین یک ماجراجویی‌ای پیدا می‌کند که از قبل شروع شده و رو به اتمام است، سپس یک تراژدی و مرگ یک کاراکتر، افسار داستان را در دست می‌گیرد و گرولت را وارد یک بازی و ماجرای جدید می‌کند و سپس وقایع و اتفاقات پیچیده‌ای گریبانگیر مردی می‌شود که فکر می‌کرد اوضاعش را تحت کنترل دارد. برای شروع یک سریال، کارگردان دست به کار متفاوت و جالبی زده‌است؛ آغاز در نقطه مرزی شروع یک ماجرای جدید.

درست است که نام این اثر مربوط به گرولت(ویچر) است و در نگاه اول داستان حول شخصیت او می‌چرخد ولی شما می‌توانید از تیزرها و تریلرها و اسپویل‌های اطرافیان متوجه شوید که این سریال بر اساس سه داستان و سه شخصیت مختلف(گرولت، ینیفر و سیری) تهیه شده است. تفاوتی که سازنده نسبت به کتاب و داستان اصلی در سریال رقم زده، این است که دو شخصیت زن این داستان بر روی پاهای خودشان، داستان مجزای خودشان را دارند. در کتب ساپکوفسکی معمولاً مخاطب از جانب اول شخص کاراکتر اصلی(گرولت) با دنیا ارتباط برقرار می‌کند و دیگر اشخاص موجود در داستان معمولاً بصورت یک داستان وابسته و یا یک خاطره از زبان خودشان و خطاب به ویچر تعریف می‌شوند. کاری که هیسریش در خصوص استقلال شخصیت‌های اصلی کرد، مقام دادن و امتیاز دادن به آنها بود؛ به گونه ای که مخاطب ابتدا هر کدام از شخصیت‌ها را جداگانه دنبال می‌کند و به طور مجزا با آنها آشنا می‌شود و پس از فرایند انس گیری مخاطب با خصوصیات فردی و سرگذشت هرکدام، عمل ربط دادن هر سه و پیوند دادن آنها صورت می‌گیرد. این ترفند هیسریش باعث می‌شود که کاراکترها، خصوصاً زنان، داستان های متقاعد کننده‌تری داشته باشند و توجه به آنان بالا رود.

شاهدختی در لباس رنج

برای فریا آلن ۱۷ ساله، به نمایش کشیدن شخصیتی مانند سیری، آن هم در کودکی این کاراکتر، که اغلب وجه بزرگ شده و کامل شده او در بین مردم مشهور است، کار بسیار دشوار و سختی بود،‌ چراکه او باید چگونگی اسطوره شدن قهرمانی را بازی کند که در ابتدا، دخترکی کنجکاو، ساده و شکننده بوده و این درست چیزی مخالف تصورات مخاطبین است.

در مراسم اکران این مجموعه او نیز در مصاحبه‌ای نسبت به این موضوع می‌گوید:«چیزی که من عاشقش هستم و می‌توانم واضحاً از طرف مخاطبین هم این را بگویم، این است که شخصیت سیری بسیار واقع گرایانه و رئالیستیک نوشته شده است؛ این روزها در سینما و تلوزیون شاهد قهرمانان زنی هستیم که شخصیتشان بسیار قوی، استوار و افسانه‌آی است و خیلی باحال و خفن هستند! مشخصاً سیری به عنوان یک شخصیت اسطوره‌ای بزرگ و شکست ناپذیر معروف است ولیکن چیزی که بیشتر از همه مرا دیوانه خود کرده، قدرت ذهن و قلم در پردازش ویژگی های کنونی سیری است. او دختری است که خارق‌العاده به دنیا نیامده و مشکلات و ضعف های بزرگ و ریزی هم دارد اما اتفاقاتی که برای او می‌افتد و تجربه های او باعث می‌شود که از دختری بسیار لوس و نق‌نقو و آسیب‌پذیر که حتی بابت اتفاقات کوچک هم گریه می‌کند، تبدیل به اسطوره‌ای شود که همه ما او را می‌شناسیم و دوستش داریم، و این چیزی بود که مرا شیفته بازی کردن در این نقش کرد.»

تقدیر چیزی بود که پرنسس سیریلا را به مکان هایی کشاند که این دختر خام بی‌تجربه شکننده را پخته کند و این تغییر بزرگ نیاز به یک نقشه و مراحل واقع‌گرایانه و قابل قبول از جانب مخاطب داشت. برای رشد چنین شخصیتی نیاز به یک مکان مناسب و یک دلیل برای تبدیل شدن کاراکترتان به یک دختر بی‌باک و باجسارت دارید. درباره شخصیت سیری می‌توان گفت دلیل ادامه دادن او در مسیر تقدیر،صفات شجاعت و بردباری اوست که در اعماق شخصیتش نهادینه شده است.

گوژپشت پری‌رو

درحالی که بسیاری از حقایق و رازهای داستان ناگته می‌ماند تا مخاطب آن را کشف کند گفتن اینکه یکی از جاذبه های هیجان‌انگیز این سریال، به تصویر کشیدن سرگذشت یکی قدرتمندترین ساحره های دنیای ویچر که حتی قلب گرولت هم از افسون های او در امان نبود، ینیفر اهل ونگربرگ است.

هیسریش می‌گوید:«ینیفر یکی از بهترین و مهمترین شخصیت ها و محبوب ترین در نگاه من است. زنی قدرتمند که وقتی او را در کتاب می‌خوانی بسیار با تجربه و شکست ناپذیر است و بسیار کم درباره گذشته او مطلع می‌شوی؛ معمولاً بطور غیر رسمی و در قالب یک خاطره کوچک به شما گفته می‌شود که در کودکی او چه نوع اتفاقاتی رخ داده‌است، فلذا یکی از کارهایی که ما کردیم این بود که تمامی کتب و منابع و حکایات را برسی کرده و آثار موجود از گذشته او را در کنار هم قرار دادیم و با توجه به آنها یک داستان قابل‌قبول در وصف سرگذشت ینیفر در اتاق فکر نویسندگان، پدید آوردیم و تا زمان پیوستنش به شخصیت های اصلی دیگر او را همراهی کردیم. بگونه‌ای که در ابتدا با یک محیط بسیار زجرآور مواجه هستیم و ینیفری که در رنج‌ و درد دست و پا می‌زند و سپس شاهد دگرگونی و تغییر او خواهیم بود و اینکه چگونه برای هدف و موفقیتش راه چاره پیدا می‌کند و من فکر می‌کنم واقعاً نسخه جالبی از او را شاهد خواهیم بود.»

ویچر به قلم هیسریش

سرزمینی که ساپکوفسکی با خلاقیت و مهارت بالای خود به شاهکار تبدیل کرده، مملو از موجودات و شخصیت‌هایی است که توصیف و ویژگی‌های کاملی دارند و بخش عمده درکشان به عهده قوه تخیل خواننده است. اما ازینرو هیسریش برای مخاطبین، موجودات را سلیس و آماده رقم زده؛ فضای تخیلی در این سریال بسیار مملوس است، معمولاً مردم در مواجهه با داستان‌ها و فیلم‌های تخیلی و فانتزی، در مقابل درک کردن و انس گرفتن با آن جبهه می‌گیرند، اغلب کسانی که طرفدار این گونه ژانرها نیستند، در تحلیل و هضم موجودیت یک موضوع غریبه و غیرطبیعی منطقی عمل می‌کنند و با مشکل درک آن مواجه‌اند، غالب اثر های موجود در این حیطه تنها تمثیلی از برخی پارامترها برای زندگی معمولیمان است؛ اما در این سریال، حداکثر تلاش بر این بوده که اینگونه مسائل مفهومی‌تر و قابل هضم‌تر باشند، و برای مخاطبینی که علاقه چندانی به موضوعات فانتزی ندارند مشکلی نداشته باشند.

در این سریال قرار نیست که سرتان با چرندیات سیاسی و اقلیمی درد بگیرد و باید انتظار یک داستان متنوعی را داشته باشید که حداکثر تلاش سازندگان، بر این بوده که به طور طولانی بر یک سوژه و مطلب تکیه نکنند تا بیننده از سریال خسته نشود.

اگر سریال را با جدیت دنبال کنید، خواهید دید که همه فانتزی‌ها و مطالب بکار گرفته شده، دنیای مدرنیته را متهم و سرافکنده می‌کند که می‌توان مسائلی از جمله اجتماعی، سیاسی، نژادپرستی، بیگانه ترسی و ژنوفوبیا، تبعیض جنسی و نابرابری نظام طبقاتی را برای مثال بیان کرد.

حرف آخر

در آخر باید به این نکته توجه کرد که سریال ویچر به عنوان یک سریال موفق، شاید مشکلات زیادی داشته باشد، مشکلاتی که هرکدام خوراک منتقدانی هستند که به راحتی می‌توانند یک اثر را با خاک یکسان کنند، اما چیزی که باعث سربلندی این سریال شد، تنوع مباحث و راز هایی در ژرفای صحنه‌های تدوین شده است که با وجود سردرگمی و پیچیدگی درک روند گذرای سریال، مخاطب را از خود نمی‌راند.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
بستن